جايگاه مشاوران مدارس و موانع مشاوره : نقد كيفي
جايگاه مشاوران مدارس و موانع مشاوره : نقد كيفي
به نقل از فصلنامه تازه هاي علوم شناختي بهار 1381 سال چهارم))
چكيده :
در اين تحقيق ، با كاربرد روش شناسي كيفي ، تلاش شده است تا به نقد جايگاه مشاوران مدارس و موانع مشاوره روان شناختي پرداخته شود . شيوه دستيابي به انگاره هاي ذهني مشاوران مدارس كار در گروههاي متمركز ، بحث گروهي و ذهن انگيزي (بارش افكار) بود . يافته ها در چند محور طبقه بندي شدند : جايگاه كنوني مشاوران مدارس ، نگرش مسئولان به مشاوران ، نگرش دانش آموزان به مشاوران ، نگرش مشاوران به خود و رشته خود ، آميختن نقش مشاور با نقش هاي ديگر ، نگرش اجتماع و شيوه هاي ارتقاي جايگاه مشاوران در مدارس . نتايج ، اين فرض را كه ((عدم شكل گيري ساختارهاي ذهني مناسب ، باعث عملكرد مطلوب مشاوره روان شناختي شده است)) تاييد مي كند . تجزيه و تحليل يافته ها ، كاوش براي رسيدن به راه حل ها و پيشنهادها است .
دكتر حسين كاوياني ، مريم نوري زاده ، مهرانگيز پورناصح ، سيمين قدس ميرحيدري
مقدمه :
فرض اساسي اين تحقيق ناظر بر اين انگاره است كه ((ساختار مشاوره روان شناختي ، به دليل عدم شكل گيري ساختارهاي ذهني لازم ، دچار عملكرد معيوب است)) . به نظر مي رسد كه موانع موجود بر سر راه مشاوران در مدارس ، ناشي از (( نگاه مخدوش )) كارگزاران و نيز كاربران اين نوع خدمات باشد . تحقيق حاضر با استفاده از روش كيفي ، بررسي اين عوامل را هدف قرار داد . برنامه هاي مشاوره و راهنمايي مدارس ، يكي از پيشرفت هاي آموزش و پرورش قرن پيشين است كه از شاخص هاي مدنيت و اداره علمي جامعه به شمار مي رود . مشاوره يك رابطه ياورانه دو نفري است كه بر نياز فرد به رشد ، سازگاري ، تصميم گيري و حل مشكل تكيه دارد . (گيبسون ، ترجمه فارسي ، 1373) . به نظر بلكهام ( نقل از گيبسون ، ترجمه فارسي ، 1373) مشاوره رابطه اي است منحصر به فرد كه در آن مراجع فرصت يادگرفتن ، احساس كردن ، فكر كردن ، تجربه كردن و تغيير دادن به شيوه اي متناسب با خود ، داده مي شود (گيبسون ، ترجمه فارسي ، 1373) . با اين تعريف از مفهوم مشاوره ، يك مشاور به فرد داراي مشكل كمك مي كند تا ضمن شناخت مسايل و مشكلات خود ، راه حل هاي احتمالي مشكل را ارائه دهد و سرانجام به حل آن بپردازد . مشاوره به دانش و مهارتهاي بسياري نيازمند است .
بررسي ها در كشورهاي غربي چند نقش كلي را براي مشاوران (به ويژه مشاوران مدرسه) مشخص مي كنند كه عبارتند از : اطلاع رساني و راهنمايي ، حمايت ، پيشگيري و ارتقاي بهداشت رواني ، كارهاي اجرايي و دفتري ، توانايي به كارگيري آزمون هاي روان شناختي ، ايجاد يك شبكه محكم ميان كاركنان مدرسه و ساير متخصصان مراكز خارج از مدرسه ، والدينو دانش آموزان ، حفظ اسرار مراجعان ، ارجاع بموقع و مناسب ، نظارت بر فعاليت هاي فوق برنامه ، برقراري ارتباط مناسب و توام با علاقه با والدين ، مشاوره گروهي ، ضبط و ثبت ارجاعات ( Manitoba school counselor s association , (1997) , Ministry of education , (2002)) .
تحقيقات ايراني در زمينه شناسايي موانع و مشكلات مشاوره روان شناختي و نقش واقعي مشاوران معدود است . برخي تحقيقات نشان مي دهد كه مشاوران تعريف روشن و مشتركي از حرفه خود ندارند كه اين موضوع به عملكردهاي متفاوت و گاه متناقض آنها منجر مي شود (احمدي ، 1376) .
جرج و كريستياني (1990) وجود چند خصيصه را در كارآيي مشاوران ضروري مي دانند كه عبارتنداز : توانايي ايجاد رابطه صميمانه و عميق با ديگران ، پذيرش خويشتن ، آگاهي از ارزش ها و عقايد خود ، پذيرش مسئوليت ، داشتن تجربه و مهارت لازم ، داشتن اهداف واقع بينانه .
شرتزر و استون (1974) مشاوران كارآمد و غيركارآمد را در زمينه تجربه ، نوع رابطه و عوامل شخصيتي از يكديگر تفكيك مي كنند . از طرفي ، داشتن حداقل درجه كارشناسي ارشد در رشته مشاوره از ديگر شرايطي است كه در بسياري از كشورها براي احراز شغل مشاوره ضروري مي باشد . هرمن ويژگيهاي شخصيتي مشاور از قبيل ايجاد تفاهم ، همدلي ، توجه به مراجع و ايجاد رابطه باز را مهمترين عامل كيفيت درمان مي داند . (به نقل از پترسون و نيسن هولز ، 1995) . شفيع آبادي (1370) با مطالعه روي 190 دانشجو در مورد اينكه مشاور چه ويژگي هايي بايد داشته باشد ، نشان داد كه غير از تعهد (73 مورد) ، علاقه به مشاوره (61 مورد) ، رازداري (30 مورد) و نظم در كار (18 مورد) ، به نظر اكثر دانشجويان (132 مورد) مشاور بايد از اصول مشاوره آگاهي كامل داشته باشند و بر كار خود مسلط باشد . بديهي است كه مشاور بايد در زمينه مشاوره ، تجربه علمي و عملي داشته باشد . بررسي وضعيت مشاوران در مدارس ، قبل و بعد از انقلاب اسلامي ، نشان مي دهد كه آنان بيش از مشاوره به امور دفتري و اداري پرداخته اند (احمدي ، 1376 – احمدي و باباگلي ، 1374) . براساس يافته هاي اين تحقيق ، 4/24 درصد از مشاوران نظام جديد آموزش متوسطه در نمونه مورد مطالعه ، به كار دفتري پرداختهاند . اگر اين فعاليت با فعاليتهاي اجرايي مشاوران جمع شود ، حدود يك سوم فعاليت ها ، فعاليتهاي غيرمشاوره اي بوده است .در اين تحقيق تلاش شده است تا با استفاده از روش كيفي به پرسش هايي پرداخته شود كه پيرامون جايگاه مشاوران و امكان ارتقاي سيستم آموزش و پرورش مطرح است و مولفان باور دارند كه اگر تحقيق حاضر به طرح پرسشهاي جديدتر نائل شود ، دستاوردهاي مهمي است .
روش
گروه متمركز ( focus group)
گروه متمركز ، شامل 12 نفر از مشاوران مرد و زن يكي از نواحي آموزش و پرورش شهر تهران بود . يك روان شناس باليني در طي دو جلسه 90 دقيقه اي (مجموعا سه ساعت) اداره بحث هاي گروهي را به عهده داشت . پس از معرفي و آشناسازي اعضاي گروه ، روان شناس سوالاتي (به عنوان سخنان راهنما يا Cue) در زمينه هاي زير طرح كرد :
- جايگاه و نقش مشاوران در مدارس
- ويژگي هاي مشاوره و تمايز آن با كار مربيان پرورشي
- تداخل مسائل اخلاقي و تربيتي با مشاوره تحصيلي و مشاوره روان شناسي
- شرايط اعتماد دانش آموزان به مشاوره
- تميز مشاوره از پند و اندرز و موعظه
- آگاهي دانش آموزان از نقش مشاور
- آگاهي مشاوران از نقش خود
- چگونگي ارتقاي جايگاه مشاوران
كار آسان سازي مشاركت اعضا در بحث گروه ، با شيوه ذهن انگيزي (brain storming) ، انجام شد . به اين ترتيب ، اطلاعات بيشترين به بحث وارد مي شد . بحث ها به وسيله ضبط صوت ، ضبط گرديد و بعدا مورد بازشنود قرار گرفت .
جمع آوري و جمع بندي يافته ها
بحث هاي ضبط شده روي نوار ، به وسيله يك روانشناس (مستقل از روانشناسي كه در گروه متمركز حضور داشت) ثبت شد . سرانجام سه روانشناس با بازخواني و مقوله بندي نهايي يافته هاي كيفي پرداختند . پاسخ ها و بحث هاي مطرح شده در جلسات گروه متمركز ، در قالب چند مقوله دسته بندي شد :
1. جايگاه كنوني مشاوران در مدارس
2. نگرش مسئولان به مشاوران
3. نگرش دانش آموزان به مشاوران
4. نگرش مشاوران به خود و رشته خود
5. آميختن نقش مشاور با نقش هاي ديگر
6. نگرش اجتماع (مردم و نهادهاي اجتماعي) به مشاور
7. شيوه هاي ارتقاي جايگاه مشاوران و مشاوران مدارس
نتايج
اين تحقيق در چهارچوب يك طرح كيفي ، با استفاده از ابزار ((گروه متمركز)) ، در پي روشن سازي جايگاه مشاوران مدارس و دستيابي به موانع رشد و ارتقاي اين جايگاه است . مولفان كوشيده اند تا با شيوه هاي مرسوم در كار گروهي و تمركز بر ((تحليل گفتمان discourse analysi)) ، به موشكافي بحث هاي گروهي مشاوران در گروه متمركز بپردازند .
الف ) جايگاه كنوني مشاوان در مدارس
يكي از اهداف پرسش و بحث گروهي ((جايگاه مشاوران در مدارس)) بود . واكنش مشاوران چنين بود :
((چه آن موقع كه در شهرستان كار مي كردم و چه حالا كه در تهران هستم ، اين تجربه را دارم كه مشاور جايگاه مثبتي در مدرسه ندارد .... و تا به حال هم با وجود جسارت و پشتكار ، نتوانسته ام جايگاه مشاور را در مدرسه جا بيندازم .... در اين زمينه حتي با مسئولان هم درگير شده ام . 80 درصد مشاوران گيلان تلاش مي كنند تا از اين حرفه بيرون بيايند.))
((به طور كلي وضعيت و جايگاه مشاوران در تهران بهتر از شهرستان هاست . البته حركت ها نشان مي دهد كه مشاوره دارد پا مي گيرد.))
((نه كادر اداري ما را پذيرا هستند و نه دبيران . در واقع جايگاه ما معلوم نيست.))
((اشكال در جايگاه مشاوران در مدارس ، به نگرش افراد به موضوع مشاوره وكار مشاوره بر مي گردد . تا اين نگرش ها هست ، موقعيت ما هم عوض نمي شود.))
((اداره ، هيچ ابلاغ مشخصي براي مشاوران ندارد ، اين بدان معني است كه ما هنوز جايگاه مشخصي نداريم.))
ب ) نگرش مسئولان به مشاوران
مشاوران در پاسخ به پرسش هايي درباره ((نگرش مسئولان به مشاوره)) چنين گفتند :
((جايگاه مشاور ..... به نگرش مدير برمي گردد . اگر نگرش مدير پذيرا و راحت باشد ، نقش و جايگاه مشاور بهتر جا مي افتد.))
((بعضي مديران به مشاوره تحصيلي ارزش مي دهند و براي آن جايگاه بهتري قائل هستند ..... به اين ترتيب جايي براي مشاوره تربيتي و رواني باقي نمي ماند.))
((نگاه بعضي مسئولان به مشاور ، تحقيرآميز است و برخي ، از ما با لفظ ((مشاول)) ياد ميكنند.))
((يكي از مشكلات ، ديدگاه مغرضانه و بسته بعضي از مديران مدرسه به كار مشاوره است . اين مديران ، مشاور را در يك چهارچوب غيراصولي قرار مي دهند و او را از اصول و اهداف اصلي دور مي كنند.))
((فكر مي كنم بينش و ذهنيت منفي و يا خنثاي مسئولان رده بالاي آموزش و پرورش به حرفه مشاوره ، يكي از مشكلات اين حرفه باشد.))
((فعاليتها و تلاش مشاور در مدرسه ، تظاهر خاصي ندارد . ممكن است چندين ساعت در روز براي مشاوره با دانش آموزان بگذاريم .... ولي چون جايي مطرح نمي شود ، مدير و همكاران ديگر خيال مي كنند كه ما بيكار هستيم ، اما معلمي كه بسته اوراق امتحاني زير بغلش است ، ممكن است نمود بيشتري داشته باشد.))
((عدم توجيه مدير مدرسه در مورد كار مشاوره باعث مي شود كه هر زمان مشاور را بيكار ببينند ، كارهايي خارج از وظايف وي مثل اداره كلاس بدون معلم و .... به او بدهد.))
((... در تصميم گيري هاي مهم مدرسه در ارتباط با دانش آموزان ، ازمشاور نظرخواهي نمي شود ...)).
((ديدگاه مديران از عواملي است كه حتي بر ديدگاه دانش آموزان تاثير مي گذارد . مديراني كه به هر دليل نگاه مثبتي به مشاور دارند ، مشاور را تاييد و زمينه را آماده مي كنند تا دانش آموزان او را بپذيرند . برعكس ، برخي از مديران كه به مسائل نگاه پليسي دارند ، بيشتر روي موارد انضباطي تاكيد مي كنند و مي خواهند مشاوره ، دستورات آنها را سريع انجام دهد و براي بدست آوردن اطلاعات عمل مي كند . در چنين شرايطي بچه ها از مشاور دور مي شوند.))
ج ) نگرش دانش آموزان به مشاوران
بحث درباره نگرش ها ، به ((برداشت و انتظارات دانش آموزان از مشاور)) رسيد . برخي نظرات چنين بود :
((دانش آموزان نقش مشاور را درست نمي شناسند و اطلاعات كافي در اين زمينه به آنها داده نشده است . پس مسلم است كه ذهنيت هاي منفي قبلي آنها قويتر باشد.))
((معمولا خود دانش آموزان به مشاور مراجعه نمي كنند و مراجعه به مشاور بيشتر به آنها توصيه يا تحميل مي شود.))
((انتقال تجربه دانش آموزان سال هاي بالاتر از عملكرد يك مشاور ، تاثير زيادي بر موضعگيري دانش آموزان سال پاييني دارد ...... پس اطمينان يا عدم اطمينان به عملكرد ما ، به سال هاي قبل وابسته است.))
((در مدارسي كه در ابتداي هر سال ، در جلسه اوليا و مربيان و يا جلسات با دانش آموزان ، نقش و هدف مشاوره گفته مي شود ، نگرش بچه ها مثبت تر از جاهاي ديگر است و أنها بيشتر براي مشاوره مراجعه مي كنند.))
((نظر دانش آموزان در مورد مشاوره بيشتر تحت تاثير عملكرد قبلي ماست . وقتي ما با رعايت رازداري به بچه ها كمك مي كنيم ، معمولا نگرش آنها كم كم مثبت مي شود ....)).