مراحل رشد زبان در کودک
مراحل رشد زبان در کودک
1 . مرحله قبل از تکلم
2 . مرحله گفتار تک کلمه ای
3 . مرحله گفتار دو کلمه ای
4 . مرحله جملات پیچیده
مرحله قبل از تکلم : در نخستین سال زندگی ، کودک در جهت رشد زبان سه دوره گریه ، غان و غون با آواهای صدادار و غان و غون با آواهای بی صدا را به صورت متوالی طی می کند .
الف ) گریه : گریه نوزاد اولین وسیله ارتباطی او با اطرافیان است . البته گریه های او برای تحریک اندامهای درونی مثل ششها می باشد ولی به مرور برای ابراز حالات مختلف مثل گرسنگی ، تشنگی ، درد و برخی نیازهای دیگر به کار گرفته می شود .
ب ) غان و غون با آواهای صدادار : از ماه دوم به بعد نوزاد آواهای صدادار از خود ظاهر می کند که معمولا پاسخی است به صداها و تماسهای چشمی و صورت دیگران . این حالت نوزاد حدود 3 تا 4 ماه طول می کشد .
ج ) غان و غون با آواهای بی صدا : از ماه ششم تولید صدا پیچیده تر می شود و نوزاد شروع به ادای آواهای بیصدا می کند . آواهایی مثل « با » ، « پا » و « ما » که به صورت هجاهای تکی و به مرور به صورت ترکیبی در می آیند . غان و غون نوزاد بین 9 تا 12 ماهگی افزایش می یابد و تا زمانی که کلمه ای بر زبان نیاورده است بیشتر آواهای او را شامل می شود و همه آواهای او بدون معناست .
مرحله گفتار تک کلمه ای :
کودک به تدریج در حدود یک سالگی می تواند اولین کلمات معنا دار و قابل فهم را برای دیگران را بیان کند که به سه بحث انواع کلمات اولیه ، معنا و نقش کلمات اولیه اشاره می شود .
الف ) انواع کلمات اولیه : کلماتی که در ابتدا توسط کودک به کار می رود چه از نظر هجا و چه از نظر معنا ویژگی های خاصی دارد . این کلمات معمولا یک یا دو هجایی هستند و بیشتر از یک زوج هجا تشکیل می شوند مثل « دا دا » و « ما ما » . از نظر دلالت بر معنا هم برخی کلمات برای کودک کابرد بیشتری دارند مثلا واژه های مربوط به چیزهای قابل حرکت و جابجایی نسبت به واژه های مربوط به اشیای ثابت بیشتر بکار می رود . کلماتی مثل میز و درخت که در زندگی کودکانه او نقش چندانی ندارند ، دیرتر فرا گرفته می شود . اما کلماتی مثل جوراب و اسباب بازی کاربرد سریعتر و فراوانتری دارد . مطالعات نشان می دهد آموزش واژه های مربوط به اشیا آسانتر از واژه های مربوط به افعال است .
ب ) معنی کلمات اولیه : هنگامی که کودک کلماتی مثل توپ و سگ را بکار می برد آیا همان معنایی را اراده می کند که بزرگسالان اراده می کنند ؟ تحقیقات خلاف این را نشان می دهد و نشانگر این است که این کاربرد کودکان از دو ویژگی « بیش گستری » و « بیش تخصیصی » برخوردار است .
بیش گستری به این معناست که کودک کلمه را به موارد بسیار گسترده تر از آنچه بزرگسالان به کار می برند ، تعمیم می دهد . مثلا کلمه توپ را نه فقط برای توپ واقعی به کار می برد ، بلکه این لفظ را برای سایر اشیای کروی مثل میوه ها و اسباب بازی های گرد به کار می برد .
بیش تخصیصی یعنی محدود ساختن حیطه واقعی کاربرد کلمه ، به این معنی که هر چند بزرگسالان از کلمه معنای عامی را می فهمند و مثلا برای همه گربه ها لفظ گربه را اطلاق می کنند ، اما کودک فقط برای گربه خانه خودشان این کلمه را استفاده می کند .
بیش گستری و بیش تخصیصی در حقیقت دو گام ابتدایی برای کاربرد صحیح کلمات است . کودک در ابتدا کلمه را بر اساس نمونه ای که از والدین شنیده و بر اساس شباهتهایی که می بیند به صورت عام به کار می برد و یا اینکه از روی حدسی که می زند آن را تخصیص می زند . این کاربرد برای او جنبه آزمایش دارد . این حالت آزمایش و خطا و به کار بردن کلمات به منظور یافتن کاربرد صحیح کلمات تا زمانی ادامه دارد که کودک به هدف برسد و کاربرد صحیح کلمات را آنچنان که بزرگسالان به کار می برند ، بیاموزد .
ج ) نقش کلمات اولیه : بزرگسال اگر بخواهد مطلبی را القا کند ، اگر آن مطلب مفهوم یک کلمه باشد همان یک کلمه را ایراد می کند اما اگر منظورش با یک کلمه بیان نشود از عبارت یا جمله استفاده می کند . کودک در اوایل رشد گویایی فقط از تک واژه استفاده می کند . سوال این است که آیا این تک واژه فقط همان معنای خودش را دارد یا معنای بیشتری را در بر دارد ؟ مثلا وقتی کودک قاشق را از دست مادر می کشد و می گوید « من » پیام او چیست ؟ این واژه در بزرگسال یعنی شخص گوینده و فقط همین معنی را می رساند . آیا کودک هم فقط چنین منظوری دارد ؟
برخی معتقدند که تک واژه ها در کاربرد کودکان به جای جمله ای که کودک آن را در ذهن دارد می نشیند . مثلا در مثال بالا در ذهن او می گذرد که « من خودم می خواهم غذایم را بخورم » ولی به خاطر محدودیت در مهارت گویایی و یا ضعف شناختی قادر به بیان جمله نیست و آن را در یک واژه خلاصه می کند .
در مقابل برخی دیگر بر این اعتقادند که تک واژه ها در کلام کودکان همان معنای خودشان را می رسانند . به عنوان مثال وقتی کودک صدای پایی را می شنود و می گوید « ماما » طبق این نظر صدای پا باعث می شود که کودک فکر کند مادرش دارد می آید و فکر آمدن او ، کودک را به گفتن کلمه « ماما » وادار می کند . یعنی اینچنین نیست که کودک جمله و یا حتی معنای آن را در ذهن داشته باشد .
مرحله های قبل از تکلم
و گفتار تک کلمه ای مقداری توضیح داده شده و الان هم در مورد دو مرحله ی گفتار دو کلمه ای
و جملات پیچیده براتون می نویسم . خوش باشید
مرحله گفتار دو کلمه ای : این مرحله معمولا از 18 تا 20 ماهگی آغاز می شود و اولین گام برای جمله سازی توسط کودکان است . نکته قابل توجه در این مرحله ، سرعت بکارگیری ترکیبات دو کلمه ای است . مثلا در نمونه زیر :
« بچه ای اولین عبارت دو کلمه ای را در سن 19 ماهگی به زبان آورد و در همان ماه 14 عبارت دو کلمه ای مختلف به کار برد . در 6 ماهه بعد تعداد ترکیبات دو کلمه ای این کودک در هر ماه به ترتیب 24 ، 54 ، 89 ، 250 ، 1400 و 2500 بود . » در بحث گفتار دو کلمه ای کودک ، توجه به چند نکته ضروری است :
الف ) گفتار تلگرافی : هر چند کودک در این سن قدم به میدان جمله سازی گذاشته است اما هنوز زبان او نسبت به بزرگسالان بسیا ساده است . از این رو در کلام کودک حروف تعریف ، حروف اضافه ، حروف ربط ، افعال کمکی و امثال آن دیده نمی شود و کودک بیشتر از اسم و فعل و تا حدودی از صفت استفاده می کند . این نوع کلام گفتار تلگرافی نامیده می شود . البته این نوع صحبت کردن ، فقط به گفتار دو کلمه ای محدود نمی شود و حتی زمانی که کودک از عبارات طولانی تر نیز استفاده می کند ، باز حالت تلگرافی بودن را تا حدی حفظ می کند . در زمینه گفتار تلگرافی این سوال مطرح است که آیا کودک این گفتار را به صورت تصادفی و به میل خود شکل می دهد یا اینکه کلام او در همین حد نیز از نظم مشخصی برخوردار است که کودک ناخود آگاه از آن پیروی می کند ؟ اما برای پاسخ هنوز هیچ مدرک قانع کننده ای یافت نشده است .
ب ) بافت : به گفتار تلگرافی کودک 21 ماهه ای که مورد مطالعه قرار گرفته بود توجه کنید : « ماما جوراب » . منظور کودک چیست ؟ منظور کودک از همین جمله در موقعیتهای مختلف دیگر که گفتارهای متفاوتی را می طلبید چه بود ؟ یکبار که کودک جوراب مادرش را برداشته بود این عبارت را بیان کرد و بار دیگر هنگامی که مادر جوراب کودک را به پای او می کرد باز این عبارت شنیده شد . مشخص است که با توجه به بافتهای مختلفی که این کلام در آن بیان شده باید معانی متفاوتی از آن فهمید و بافتی که کودک در آن سخن می گوید نقش مهمی در ارتباط صحیح با کودک دارد .
جملات پیچیده : در حدود 24 تا 30 ماهگی و بعد از آنکه کودک تا حدی با علایم و دستورهای زبان آشنا شد کم کم به بیان جملات پیچیده ای از قبیل جملات ربطی ، سوالی ، منفی ، موصولی و مجهول می پردازد .
در خصوص ساخت جملات ربطی باید از حروف و کلمات ربط استفاده کرد . اولین حرف ربطی که کودک بکار می برد « و » است و پس از آن از کلمات ربطی دیگری مثل « چونکه » ، « چه » ، « وقتی که » استفاده می کند . دربیان و فهم جملات سوالی نیز قانون تقدم فهم بر تولید گفتار وجود دارد . کودک دو ساله سوالاتی را که جواب آنها بلی / نه است و یا سوالاتی را که با « چه » ، « کی » و « کجا » آغاز می شود ، درک می کند و معمولا به آنها به درستی جواب می دهد . هنگام بیان جمله سوالی همان جمله مثبت را می گوید ولی در پایان جمله کمی صدای خود را بلند می کند تا سوالی بودن آن معلوم شود .
در سیر استفاده از جملات منفی نظم خاصی مشاهده می شود مثلا کودکان انگلیسی زبان در ابتدا جملات منفی را با اضافه کردن کلمه ( no)بر سر جملات مثبت می سازند اما بعدها طرز صحیح بکارگیری علامت منفی را یاد میگیرند و جملات نسبتا صحیحی را به کار می گیرند . البته در اینجا هم توجه به تفاوتهای فردی امری ضروری است .
در سه سالگی کودک با استفاده از روابط موصولی به کار بردن جملات پیچیده را آغاز می کند . در اینجا سیر رشد تدریجی است . در ابتدا کودکان فقط بندهای کامل و مستقل را به هم متصل می کنند ولی بعدها به دلیل وجود عبارتی فرعی ، عبارت اصلی را در بیان نا تمام می گذارند و چنین جملاتی می سازند : « جغدی که قند می خورد ، سریع می پرد . »
روشن است که بیان جملات معلوم به مراتب از به کار گیری جملات مجهول ساده تر است به طوری که بزرگسالان هم کمتر از جملات مجهول استفاده می کنند در آزمایشی روی کودکان 3- 4 ساله از آنان خواسته شد که با شنیدن جمله در عمل آن را نشان دهند . کودکان با شنیدن جمله « ماشین به کامیون ضربه میزند » و « کامیون به ماشین ضربه می زند » به طور صحیح این حالت را نشان دادند اما زمانی که جمله مجهول « ماشین توسط کامیون ضربه می خورد » را شنیدند باز ماشین را به کامیون می زدند و فاعل بودن کامیون را درک نمی کردند گویا همان اسم اول را فاعل جمله تلقی می کردند .