بازی درمانی
بازی درمانی
بازي فعاليتي طبيعي‘ لذت بخش‘ شگفت انگيز و پررمز ورازاست . بازي هدفدارو منطقي مي تواند روابطي صميمي‘ گرم وعميق با كودكان برقرار سازد. و در جهت رشد و تربيت آنان گام بردارد. گام هايي كه از دريچه لطافت بازي شروع شده و به دنياي خيال ‘ روياها ‘ ابعاد احساسي ‘ عاطفي و شناختي كودكان خاتمه مي يابد. به همين دليل پرداختن به بازي ‘منجر به بررسي نزديك ترين زاويه شخصيت كودك مي گردد. كودك در بازي‘ نيازهاي حسي-حركتي خويش را برآورده مي سازد و انرژي غني شده در درون خويش را بگونه منطقي تخليه مي نمايد. كه اين عمل نه تنها آرامش روحي اورا افزايش مي دهد. بلكه باعث پويايي رفتارش مي شود.حال درصورتي كه اين انرژي امكان بروزنيابد احتمالاً به اضطراب‘ افسردگي و پر تحركي تبديل مي گردد. او براي زنده ماندن بايد اضطرابي كه را كه درگيرآن است را بيرون براند كه اين كار با عصبانيت ‘ فرياد كشيدن ‘ اشك ريختن‘ شكستن اشياء‘ لجبازي‘ بي صبري‘ بي فرصتي انجام مي دهد.و بتدريج كه فشار هاي حاصله افزايش مي يابد. فراتر ازظرفيت و تحمل كودك مي گردد. و به گونه هاي بحراني نمايان مي شود. در اين هنگام بايد با بهره گيري از ابزارهاي تربيتي و روانشناختي درجهت شناخت كاركرد هاي منفي و ناسالم عاطفي‘ احساسي ‘ رفتاري و شناختي كودكان گام برداشت .
بدين منظور بازي يكي از ابزار هاي سودمند و موثري است كه متخصصين باليني را ياري مي دهد تا در فضايي باز وآزاد همراه با آرامش رواني به يك سري اطلاعات باليني دست يابند. و بعد از تشخيص ‘ طرح مناسبي را به منظوردرمان ازطريق بازي تهيه و در جلسات درماني اجرا نمايد.
به همين دليل حقير‘ براي آشنايي بيشتر‘ همكاران ارجمند( مشاورو مددكاري و گروه محترم توانبخشي) با اين نظريات‘ ديدگاه ها ‘رويكردها ي بازي درماني ‘ انواع بازي ها و .... با توجه به زمان بسيار محدود(20 ساعت) دوره بازي درماني به اختصار به نگارش اين اثر پرداختم .
اميد است كه اين نگارش كوچك علمي به عنوان محرك و مشوق براي مطالعه و تحقيق بيشتر‘ جهت همكاران عزيزدر رشد وبالندگي‘ سلامت و بهينه سازي رفتاري و پيشگيري از بروز مشكلات و اختلالات روحي و رواني ‘ عاطفي و شناختي كودكان و دانش آموزان با نياز هاي ويژه به كار گرفته شود .
در پايان ‘ از صبر و حوصله و شركت منظم همكاران معزّز در طول دوره بي نهايت سپاسگزارم و آرزوي توفيق‘ صحت و سلامتي همگان را از خداوند سبحان مسئلت مي نمايم ./ والسلام
يوسف وزيني اديب
زمستان 1388
(الف نمي توان به كودك آموخت كه از خود مراقبت كندمگر اينكه او را آزاد گذاشت تا در مراقبت از خود بكوشد، امكان اشتباه وجود دارد اما آگاهي اواز درون همين اشتباهات بيرون مي آيد.
تعاريف و ديدگاه هاي مختلف در بازي درماني:
*تعاريف:
1-بازي مجموعه فعاليت هايي است كه كودك ضمن آن افكار واحساسات خود را به دلخواه بيان كرده و احساس امنيت و ارزشمند بودن مي كند. (قاسم قاضي روانشناس و استاد دانشگاه)
2-از نظر ويرجينيا اكسلاين روانشناس كودك
1- بازي درماني وسيله اي براي تشخيص مشكلات كودك است.(مشاور در ضمن بازي با مشاهده رفتار كودگ به نگراني هاي وي پي ميبرد و در سدد رفع مشكلش بر مي آيد.)
2-بازي وسيله مناسبي است براي ايجاد رابطه اي حسنه ميان كودك و مشاور
3- بازي مناسب ترين روش يادگيري براي كودك است و سبب يادگيري مهارت هاي جديد مي گردد.
3-كودكان خردسال نمي توانند افكار و عقايد خود را براحتي با كلام بيان كنند معمولاً از طريق بازي كه فعاليت لذت بخش و خوشايند و مفرحي است و براي رشد همه جانبه كودك ضروري است .خود را ابراز مي كنند . لذا بازي ذرماني يك را ه مطمئن شناخت است .( قزويني نژاد حميرا استاد دانشگاه)
4- راسل ميگويد: علاقه به بازي بارزترين علامت مميزه بچه هاست خواه بچه حيوان باشد و خواه بچه انسان ، ولي بچه انسان با شعف و شوق بي پايان همراه است.
5- پياژه معتقد است: براي آنكه بتوان فعاليتي را بازي ناميد ، بايستي داراي شرايط زير باشد.
1-داراي هدف نباشد.
2- اختياري باشد.
لذت بخش باشد.
سازماندهي نداشته باشد
از هر گونه كشاكش و پرخاشگريآزاد باشد.
6-فرويد معتقد است .، كودك رابايد از نظر جسمي و عاطفي و ذهني پرورش دادو يكي از وسائلي كه در پرورش سه قوه موثر است بازي مي باشد.
7-فروبل را پيغمبر بازي مي نامند. وي معتقد بود كه بازي يكي از مواردي است كه كودك مي تواند ياد بگيرد ، كشف كندو كنجگاويش را ارضاء كند و ي اقدامبه تهيه وسايل بازي متعددي براي كودكان نمود.
*اهميّت بازي :
بازي 1 روش طبيعي يادگيري است.
-كودك از راه بازي تجربه وآزمايش مي كند. ونتيجه مي گيرد.
-بازي در كودگ قدرت ابداع، ابتكار، و تمركز را مي پروراند. او را دركشف رابطه ميان اشياء و آن چه پيرامون اوست ياري مي دهد.
- در بازي هاي 1 نفره با اشياء ، رنگ ها ، و صداها آشنا مي شود.
- بازي جورچين: رابطه جزئي و كلي
- بازي با شن: با شگل گيري مواد آشنا مي شود.
- در آب بازي: اجسام شناور و غير شناور را كشف مي كند.
در بازي هاي گروهي: مقرارات و معيار هاي اجتماعي مانند ،حس همكاري، رعايت نوبت و.... را مي آموزد.
- كودك از طريق بازي احساسات خود را بيان مي كند. - استعدادهايش شكوفا مي شود .- ترس هايش ظا هر مي شود .و براي زندگي آينده خود برنامه ريزي مي كند.
-بازي سبب رشد شخصيت كودك مي شود.
- از طريق بازي مي توان به نكات+ و- شخصيت كودك و همچنين مشكلات آنان پي برد. و سپس در جهت درمان و اصلاح مشكلات رفتاري آنها اقدام گرد.
- بازي وسيله اي براي آشنا شدن با خصوصيات كودك است . لذا بايد با سن و ويژگي هاي هما هنگي داشته و چنبه بد آموزي نداشته باشد.
- نوع اسباب بازي بر رشد كودك تاثير بسزايي دارد
و در صورت نا مناسب بودن ، علاوه بر اين كه به رشد كودك كمك نمي كند .بلكه سبب بروز مشكلاتي نيز مي شود.
بازي موجب رشد و تكامل علائق كودك و تمايل آن به بازي مي شود و توانايي هايي را كه در آينده به آنها نياز دارد در او ايجاد مي كند .
- بازي : فعاليتي ذاتي و طبيعي است و اغلب به خاطر خودش انجام مي شود تا آن كه وسيله اي براي رسيدن به چيز ديگر باشد . يعني به گونه اي اختياري و خود انگيخته و حالتي لذت بخش را در بر دارد.
بين بازي و توانائي هاي كودك رابطه اي وجود دارد. كه بسيار با اهميت است.
-بازي درماني : يك تعامل كمكي بين كودك و بزرگسال آموزش ديده است كه از طريق ارتباط نمادين در بازي ، در جست و جوي راه هايي براي كا هش آ شفتگي هاي هيجاني كودك است به طوري كه كودك در طي تعاملات بين فردي با در مانگر ، پذيرش ، تخليه هيجاني ، كا هش اثرات رنج آور ، جهت دهي مجدد تكانه ها و تجربه هيجاني تصحيح شده را تجربه مي گند. ( دكتر الهه محمد اسماعيل)
بازي درماني ، رويكرد فعالي است كه مي توان آن را به طور انفرادي يا گروهي به كار برد.
* اصول بازي درماني:
1- برقراري رابطه اي حسنه ميان كودك و مشاور و مورد پذيرش قرار گرفتن ك
2-دادن آزادي عمل به كودك ( درصورت تمايل در بازي شركت كند. )
3-فضا و مكان بازي مناسب و آرام باشد.
4-كودك تشويق به فعاليت شود و به خاطر اشتبا هاتش مورد سرزنش قرار نگيرد.
5-قوانين بازي ساده و قابل درك باشد.و محدوديت ها به حداقل كاهش يابد.
6-به گفتار و احساسات كودك كاملاً توجه شود.
7-مدت و زمان بازي متناسب با سن كودك باشد.
* روش هاي بازي درماني :
1- روش مستقيم:
مسئوليت اداره جلسه تا حد زيادي به خود كودك محول مي شود.تشويق به بازي،تفسير به موقع اعمال و حركات كودك،كمك به تغيير رفتار
2- روش غير مستقيم :
مشاور تا حد زيادي مسئوليت اداره جلسه و هدايت فعاليت ها رابه عهده مي گيرد –ازكودك مي خواهد تا از طريق بازي با وسايل مشكلاتش رابيان كند.-پس از شناخت مشكل ، راه حل هايي مناسب ارائه مي دهد.
3- روش انتخابي :
- پس از آنكه كودك بازي را شروع كرد- مشاور به دقت اعمال و رفتار كودك را تحت نظر قرار مي گيرد.-در برخي موارد به بازي كودك جهت مي دهد. پس از تفسير و نتيجه گيري عملكرد هاي كودك، راه حل هايي مناسب براي مشكلات او ارائه مي دهد.
-در كليه روش هاي بازي درماني، قوانين و محدوديت ها ي بازي، بايد درآغاز جلسه بيان شود .
مثلاً اسباب بازي نبايد از اتاق بيرون برده شود . لازم است كودك از زمان پايان بازي نيز آگاه باشد.
*ويژگي هاي بازي درمانگران:
براي اينكه درمانگر در بازي درماني موفق باشد بايد از ويژگي هاي زير كه لازمه شخصيت هردرمانگردر بازي درماني است برخوردار باشد.
1- قابل اعتماد بودن:
در ايجاد ارتباط سالم انساني ضروري است از عواطف + و سازنده است
نقطه مقابل اعتماد بي اعتمادي است. همان احساس آزاد نبودن و ناتواني در مقابل شخصي ديگر.
رابطه اي كه در حين بازي ميان كودك و درمانگر به وجود مي آيد سبب اعتماد و يا عدم اعتمادگودك نسبت به درمانگر مي شود.ضمن بازي مي توان از گفتار هاي كودك به وجود اين حس اعتماد پي برد.
2-پذيرا بودن:
پذيرش اعمال،احساسات و ويژگي هاي شخصيتي و ادراكي كودك از سوي درمانگر، همان گونه كه از سوي كودك ابراز مي شود.
درمانگر بايد از هر گونه انتقاد، سرزنش ،تحقير،تنبيه لفظي پرهيز كند. يعني توجه + و بدون قيد و شرط طبق نظر كارل راجرز
2-احترام به كودك:
بايد كودك احساس كند كه، قابل احترام بوده و افكارش مورد توجه درمانگر ي مهربان قرار گرفته است
* درروند درمان هر سه تكنيك كاملاً با يكديگر در ارتباط هستند .
- اعتماد به عنوان موثرترين تكنيك سبب مي شود كه كودك به استعدادها و توانايي هاي خود پي ببرد و تشخيص دهد كه چه چيز برايش مناسب و چه چيز برايش زيان آور است .
- تكنيك پذيرش موجب مي شود تا كودك افكار و احساسات و نظرات خود را همانگونه كه هست بيان كند.
- تكنيك احترام سبب مي شود كه او باوركند كه وجودش براي درمانگر داراي ارزش و اهميتي خاص است.
*بازي درمانگران:
مددگاران اجتماعي متخصص :به استفاده از شيوه هاي متمركز ارزيابي و بازي درماني گرايش دارند ، در مراكز داراي كودكان زير 5 سال ، همراه با همكاران ديگر از جمله پرستاران و معلمين ممكن است براي كودكان و خانواده هايشان بازي درماني غير رسمي و در عين حال سازمان يافته فراهم كنند.
كاركنان شبانه روزي ، ممكن است بازي را به عنوان بخشي از موقعيت درماني در نظر بگيرند.
استفاده از بازي درماني در كلينك هاي مشاوره كودك ، از رسوم ديرين است
امروزه به نظر مي رسد از شيوه هاي رفتاري در كار با كودكان ودر مشاوره با كودك متداول تر شده است
بازي درماني در واحد هاي روانپزشكي كودك بيشتر توسط كار درمانگران ارائه مي شود . براي كودكان داراي مشكلات رفتاري و اختلالات كار كردي نظير اوتيسم ، اختلال ارتباط يا آسيب حسي- حركتي .
در زمينه آموزش و پرورش ، بازي درماني بيشتر احتمال دارد كه توسط معلمين متخصص در كلاس ها و واحد هايي براي كودكان ناسازگار عرضه شود.
برخي از گفتار درمانگران ممكن است در كمك به كودكان داراي تاخير در رشد و كودكان داراي نا توانيهاي و مشكلات يادگيري از بازي درماني استفاده كنند.
مربيان و پرستاران مهد ممكن است در مدارس و كلاس ها ي مهد از بازي درماني استفاده كنند .
روانپزشكان وروان شناسان گا هي در كار با كودكان بيمار،ناتوان وداراي تاخيررشدي وخانواده ها ازشيوه بازي استفاده مي كنند.
*ديدگاه هاي مطرح شده درمورد بازي :
1-ديدگاه انرژي اضافي( اسپنسر و شيلر) ، با تقليد از اطرافيان
طبق اين نظريه بازي صرفاً براي تخليه انرژي است و هدفي را دنبال نمي كند.
- همچنين اسپنسر معتقد است بازي براي تقليد از اطرافيان كودك به ويژه والدين است .مانند بازي با ظروف آشپزخانه ، عروسك بازي است.
*انتقاد : در بازي جورچين كورك نياز به صرف انرژي زيادي ندارد. -حتي هنگام بيماري نيز از بازي لذت مي برد.
2-نظريه پيش تمرين( كارل گروس):وي معقد است بازي يك سلسله پيش تمرين است ، هدف آن ساختن رفتار هايي است كه كودك در آينده خود به انجام آن ها مي پردازد.
مثل: عروسك بازي دختر بچه ها براي تمرين مادر شدن در آينده
*انتقاد: سرسره بازي هيچ هدفي را دنبال نمي كند.
3-ديدگاه استراحت و رفع خستگي( لازاروس) : بازي به منظور استراحت كردن و رفع خستگي است *انتقاد: كودكاني كه صبح از خواب بيدار مي شوند وچشم باز مي كنند به دنبال بازي مي روند چه؟
4-نظريه تكرار فعاليت هاي اجدادي( استانلي هال): معتقد است كودك به بازي مي پردازد تا محتوي و صحنه هايي را كه اجدادشان ايجاد كرده بودند تجديد كنند. ، يعني كودكان ويژگي بازي را به ارث مي برند.
*انتقاد: امروزه كودكان به جاي تير و كمان و بازي به روش سرخ پوستان زمان استانلي هاي با موشك ، اتومبيل ، هواپيماي كوكي يا مجهز به وسيله كنترل از راه دور و انواع وسايل كا مپيوتري بازي مي كنند. و اين ثابت مي كند كه بازي كودكان براي تجديد رفتار اجدادي نيست.
5-نظريه فردريچ فروبل( 1852-1782)كار خود را از مهد كودك شروع كرد . معقد است بچه ها ضمن بازي ياد مي گيرند و يادگيري هنگامي نتيجه بخش است كه كودك به بازي هاي خيالي كه او را وادار به فكر كردن مي كند مي پردازد.
از نظر فروبل با ارزش ترين فعاليت ها، فعا ليت هاي خارج ازخانه و بازي هاي سازنده مثل: هنر، صنايع دستي، موسيقي و كتاب هستند.
6-نظريه ماريا مونته سوري( 1952-1870): وي پزشك بود . و با كودكاني كه دريادگيري ناتوان بودند كار مي كرد. وي معتقد بود كه كودكان يادگيرنده فعال هستند وچنا نچه مجموعه اي از فعاليت هاي بنيادي را انجام ندهند نمي توانند خلاق شوند .
7- نظريه سوزان ايساكس( 1948-1885): تحت تاثير فروبل قرار داشت.
او بازي را روشي براي بيان احساس مي دانست . و همچنين معتقد بود كه بيشترين يادگيري از سن 7 سالگي آغاز مي شود .
8- نظريه ليو ويگوتسكي( 1934-1896): معتقد بود كه كودك از بازي كردن لذت مي برد . زيرا در بازي دست به فعاليت هايي مي زند كه در واقعيت برايش امكان پذير نيست مانند به پرواز در آوردن هواپيما
9- نظريه دي. وي ويني كوت( 1974-1896): معتقد بود بازي در رشد عاطفي و اجتماعي كودك نقشي مهم ايفا مي كند و با يادگيري رابطه اي بسيار نزديك دارد . مانند خرس پشما لو كه براي كودك تسلي بخش هستند
10- نظريه جرومي برونر ( 19159 ): يادگيري ازطريق بازي ( يادگيري در عمل)
معتقد است فعاليت هاي فيزيكي (بدني) براي رشد ذهني بچه ها ضروري است و زمينه مناسبي براي فكر كردن كودكان ايجاد مي كند .او اعتقاد داشت بازي مي تواند فرصت كافي براي كسب چنين تجاربي را فراهم سازد.
11- نظريه اريك اريكسون(1979-1902):اريكسون نظريه فرويد درباره شخصيت و ذهن را كامل كرد . او به ارتباط ميان بازي تخيلي و بازي عاطفي نيز علاقمند بود. در واقع كا ر او مقايسه بازي بزرگتر ها با بازي كودكان بود.
12- نظريه كريست آتي (قرن بيستم): وي نظزيه طرح وبرنامه ريزي آموزشي در بازي را مطرح كرده است.
13- نظريه ژان ژاك روسو: روسو بر اهميت بازي در در كودك تاكيد داشت. و ي معتقد بود بايد به كودك احترام گذاشت
معلم درهمبازي شدن با كودكان بايد خود نيز كودكانه رفتار كند تا بتواند ارتباط مناسبي با آن ها برقرار سازد.
چون سر و كارت با كودكي فتاد، بايد زبان كودكي گشاد.
14- نظريه زيگموند فرويد (1939-1859) : فرويد بر خلاف روسو، معقد بود براي درك كودك نيازي به كودكانه رفتار كردن نيست . بلكه راهي بايستي پيدا كرد تا كودك را به دوران بزرگسالي رساند.
فرويد به كودك كاوي يا تحليل رواني كودك اعتقاد داشت.
*انتقاد :كودك به ندرت مي تواند زندگي گذشته و مراحل رشد خود را به طور مستقيم بيان كند و غالباً علاقه اي به اين كار نشان نمي دهد . در واقع نمي توان روش روانكاوي بزرگسالان را در مورد كودكان نيز به كار بست.
فرويد به اصل لذت بردن اعتقاد داشت و معتقد بود بازي براي كودكان لذت بخش است و نياز كودگان را ارضا ء مي كند
همچنين وي معتقد بود كه بازي فعاليتي است براي تخليه رواني( كاتارسيس) و گودك ضمن بازي خود را با شرايط دشوار مواجه مي سازد. تخليه رواني
15- نظريه آنا فرويد: گرچه نظريه آنا فرويد و زيگموند فرويد در مورد بازي تا حدودي به هم شبيه هستند . امّا در تكنيك ها تا اندازه زيادي با هم تفاوت دارند . آنا فرويد به ناخود آگاه اهميت مي دهد. و بر احساس همدلي تاكيد دارد. علاوه بر آن به نقاشي و رنگ آميزي كودكان در حين بازي نيز توجه بسيار دارد.
پس از آنا فرويد، ملاني كلين هم با تاكيد بر ناخود آگاه ، معتقد بود بايد فعاليت خود به خودي را جايگزين تداعي آزاد گرد . بر اساس نظريه ملاني كلين برخورد هاي احساسي و نگراني كودك در بازي او آشكار مي شود .
16- نظريه اتو رانگ : به درمان ارتباطي معروف است ، به رابطه ي عاطفي كودك و درمانگر مي پردازد.
اتورانگ بيشتر به وضعيّت فعلي كودك توجه داشت تا به گذشته او
علاوه براو سه روانشناس ديگر به نام هاي لوئي، سولومون وكن هم بر زمان حال تاكيد داشتند. ومعتقد به بازي درماني فعال(رابطه پويا ميان درمانگر و كودك) بودند. بر خلاف آنا فريد و ملاني كلين چندان بر احساس همدلي تاكيد نمي كردند.
دربازي درماني فعال تعداد ي اسباب بازي به كودك داده مي شود ودرمانگر نيزجهت تشويق كودك، خودش وارد بازي مي شود .
17- نظريه فردريك سو لومون پرز( 1970-1893) : بازي هاي كودكانه به سه گروه تقسيم مي كند. 3گروه بازي : 1-منظم ، بازي هايي كه داراي قواعد معين هستند ( شطرنج) 2-نا منظم: بازي هايي كه داراي قواعد معين نيستندو بيشتر جنبه تمريني دارند (خاله بازي-ماشين بازي) 3-مهارتي: مهارت ساختن در آن ها مطرح است و ميزان خلاقيت كودك را نشان مي دهد. (برج سازي – مكعب سازي)
18- نظريه ژان پياژه(1980-1896): معتقد بود بازي راهي است براي دسترسي به جهان بيرون و لمس آن به گونه اي كه با وضع كنوني فرد مطابقت داشته باشد. وي معتقد بود بازي در رشد كودك نقش اساسي دارد.
كار او بيشتر در باره چگونگي رشد ذهني بود و در اين زمينه چهار مرحله زير را بيان كرد. يادگيري ازطريق بازي ( يادگيري در عمل)- 4 مرحله ي رشد( 1-مرحله حسي-حركتي، تولد تا 18 ماهگي 2- مرحله ي سمبليك (18ماهگي تا 7 سالگي)3-مرحله ي ملموس و گسترش يافته ( 7 تا 12 سالگي)4- مرحله ي بازي هاي با قاعده ( 12 تا بزرگسالي) به جنبه شناختي بازي توجه دارد.
19- نظريه راجرز(1987-1902): معتقد به مراجع محوري يا درمان غير مستقيم بود اعتقاد به فراهم كردن شرايط دارد زيرا معتقد است مراجع خود توانايي حل مسئله را دارد. در انتخاب نوع بازي آزادباشد.
8 اصل پايه در درمان غير مستقيم
1-ايجاد رابطه گرم وصميمي با كودك
2-پذيرش كامل
3-ايجاد آزادي عمل در كودك( در ابراز احساسات خود آزاد باشد.
4-شناخت و انعكاس احساسات كودك
5-احترام گذاشتن به كودك
6-جهت ندادن به رفتار كودك
7-شتاب نكردن در درمان
8-توجه درمانگر به محدوديت هاي كودك
20- نظريه وير جينيا اكسلاين:او يك نظريه پرداز پديدار شناختي است ( 1947)پس از راجرز ، درمان غير مستقيم را در مورد كودكان به كار بست . يكي از موفقيت هاي او درمان پس بچه اي به نام ديبز است. كه شرح كامل آن در كتابي به نام ديبز در جستجوي خويشتن به چاپ رسيده است . ديبز به تشخيص روانشناسان و پزشكان اطفال پسر بچه اي آشفته و غير عادي است .
او توانايي حرف زدن نداشت ، گاهي بدون توجه به همكلاسي ها و معلم ، مات و بدون حركت مي نشست . با چها ردست و پا روي كف اتاق راه مي رفت . . گاهي نيز جيغ و داهاي شديد را ه مي انداخت . به همين دليل معلمان ، روانشناسان و پزشك اطفال مدرسه او رابيمار رواني و يا كودكي دچار عقب افتاذدگي ذهني يا آسيب مغزي به هنگام تولد تشخيص داده بودند.
خانواده ي ديبز پس از تلاش بسيار براي درمان تصميم مي گيرند به منظور مشاوره به اكسلاين مراجعه كنند .
اكسلاين نخستين فردي بود كه بازي درماني را به صورت مدرن ، در اتاق بازي درماني انجام مي داد.
پس از چند جلسه تشخيص دادكه بيماري ديبز اوتيسم است او كودكي در خود فرو رفته يا خود گم كرده است( خود فرو رفته : نوعي اختلال رفتاري كودك است كه با دوران شير خوارگي . اوايل دوران كودكي ارتباط دارد ، مشخصه آن بي علاقگي به ساير افراد ، اشكال در رشد زبان ، پر فعاليتي، پرخاشگري، خود تخريبي ، توجه بيش از حد به محركي نامربوط در محيط براي مدتي بسيار طو لاني است )
در اثر تلاش هاي درمانگر به مرور خود راپيداكرد و به عنوان يك فرد تيز هوش در مدرسه تيز هوشان ادامه تحصيل داد. كتاب
21- نظريه رفتاردرمانگر ها : يكي از بهترين روش هاي درمان مسائل كودكان ، رفتار درماني است . اين تكنيك در تقويت رفتار مطلوب و خاموش ساختن رفتار نا مطلوب كاربرد دارد.
بسياري از مسائلي كه به مراكز مشاوره ارجاع داده مي شود مربوط به ناتواني والدين در ايجاد رابطه با كودك است .
رفتار درمانگران كمك مي كنند كه والدين و كودك بتوانند رفتار صحيح را بياموزندمعمو لاً اين كا ر در اتاق بازي درماني انجام مي شود
به اين ترتيب كه والدين نخست به صورت تماشا گر ، روند رفتار ميان كودك و درمانگر را تماشا مي كنند ، كم كم به شركت در بازي مي پردازند و در نهايت درمانگر تماشا گر مي شود . پس از هر جلسه ، درمانگر با والدين مشاوره اي انجام مي دهد كه شامل دو قسمت است
الف- بحث پيرامون فعاليت در اتاق باري
ب- بحث پيامون فعاليت هاي داخل خانه يا مدرسه
22- نظريه آدلر( 1937-1870) : به عقيده آدلر از طريق بازي ، مي توان اطلاعات مفيدي را در رابطه با وضعيت فعلي و آينده او به دست آورد . و زندگي آينده كودك را تا حدودي پيش بيني كرد .
آدلر به شيوه زندگي اهميت مي داد. معتقد بود ، مي توان با مشاهده رفتار كلامي و غير كلامي شيوه زندگي او را كشف كرد .
اطلاعاتي كه از مشاهده كودك هنگام بازي به دست مي آيد ، مي تواند به منظور راهنمايي در نحستين سال هاي زندگي او مورد استفاده قرار گيرد.
مثال : علاقه كودك به سرباز هاي اسباب بازي ، ممكن است مقدمه اي براي يك زندگي نظامي يا مديريت فروشگا هي بزرگ در آينده باشد.
براساس فرضيه آدلر ، ويژگي هاي رفتاري كودك در بازي كاملاً مشخص است ( بسياري از فرضيه هاي موجود در مورد كودك از طريق مشاهده وي در بازي قابل تاييد است )
به طور مثال : كودكي كه نياز به جلب توجه ديگران دارد ، نقش ستارگان سينما و يا خوانندگان معروف را بازي مي كند
كودكي كه به دنبال قدرت است نقش فرماندهي يك ارتش بزرگ يا مدير يك مدرسه را بازي مي كند .
يك كودك انتقام جو ممكن است عروسك هاي خود را كتك بزند. يا اسباب بازي هاي خود را بشكند
كودك گوشه گير كمتر به بازي مي پردازد.
آدلر در نظريات خود به علاقه اجتماعي نيز اهمبت داده است
علاقه اجتماعي عبارت است از تعا مل فرد با اجتماع. اگر علاقه اجتماعي در كودك رشد نكرده باشد در تعاملات اجتماعي مشكل خواهد داشت.
بازي هاي اجتماعي معمولاً مقرراتي دارد كه هر عضو گروه بايد آن را رعايت كند .
تكنيك بازي از نظر آدلر: بازي با عروسك خيمه شب بازي : اولين مر حله در مشاوره آدلر ايجاد ارتباط با كودك است . عروسك ها در واقع مكا لمه بين كودك و مشاور را آسانتر مي كند.
2 – خانه عروسكي و خانواده عروسكي : مي تواند در مورد كودكان وابسته موثر باشد. براي شناسايي كودكان سطه جو ، كناره گير و...
23- نظريه مري شريدان : بازي خود جوش ( خود برانگيخته)
در بازي خودجوش ، كودكان خود نوع ، مدت بازي و زمان توقف آن را مشخص مي كنند. بزرگتر ها ، در اختيار دادن واجازه دادن به آن ها نقش مهمي دارند. اين مسئله بسيار مهم است كه درمانگران مبتدي بايد به ارزش بازي خود جوش آگاه باشند ، تا بتوانند نقش تسهيل كننده اي دقيق را ايفاء كنند . و امكانات مناسبي در اختيار آنان قرار دهند . بايد به خاطر داشته باشيم كه هر
كودك فردي است با نياز هاي خاص خود كه در طي مراحل پيشرفت تغيير مي كند .
شرايط بازي : فضا و محيط بازي(فضا ي مناسب ، كافي و امن) ، وسايل بازي( باسن كودك و مراحل پيشر فت او تناسب داشته باشد. براي مثال : كودكي كه به علت نا تواني جسمي داراي محدوديت در حركت است ،بايد از ابزار هايي كه به آساني قابل جابه جايي هستند استفاده شود . – بايد از نكات ايمني در باره كليه ابزار ها ي بازي كا ملاً مطمئن بود . ) ، مدت بازي : ( وقت كافي )، همبازي ها
نكات مهم در بازي خود جوش : 1- پذيرش مسئوليت مراحل گوناگون بازي و رعايت دقيق مسائل ايمني
2- كمتر به نتيجه بازي بينديشند اجازه داده شود تا از مراحل گونا گون بازي كودكان لذت ببرند . در واقع هدف انجام دادن بازي خود جوش است نه پرداختن به نتيجه آن .
3- درمانگر بداند چه زماني بايد در بازي كودكان دخالت كند . در مورد كار هاي نا مناسب آن ها نظر بدهد يا كار هايشان را متوقف كند.
4- نظارت غير مستقيم و مداوم عا ملي مهم است.
*انواع بازي از نظر مري شريدان :
1-بازي فعال : براي رشد فيزيكي بدن بسيار مهم و ضروري است كودك به تمرين مهارت هايي مانند ( نشستن، خزيدن، ايستادن، دويدن، بالا رفتن، پريدن ، پرتاب كردن ، لگد زدن و گرفتن اشياء مي پردازد. ) پر جنب و جوش و فعال بوده و مستلزم استفاده از سر ، تنه ، پا و دست است . كه براي به دست آوردن قدرت، چا لاكي و ايجاد هما هنگي در حركات مي شود. پس از اين كه كودگان توانايي كنترل سر، دست و پا ها ها را به دست آورند بازي فعال آغاز مي شود
2- بازي مهارتي و اكتشافي:معمولاً بعد از سه سالگي
براي رشد محسوس كودك در خوب حركت كردن، هما هنگي ميان حركات دست و چشم و مانند آن ضروري است .
اين بازي كودك را وادار مي كند تا در پيرامون خود جستجو كرده و از طريق حواس( بينايي، شنوايي، بويايي، لامسه و چشايي) ويژگي هاي محيط خودرا كشف كند .
3- بازي تقليدي: در رشد اجتماعي و درك كودك خيلي مهم است . زيرا نياز به مشاهده دقيق ، تكرار و گزينش مي باشد.
بازتاب فعاليت هايي است كه كودك ميبيند، مي شنود و در اطراف او به وقوع مي پيوندد.
4- بازي هاي سازنده: مجموعه اي از حركات مفيد و ظريف حسي و درك پيوسته( ذهني سازي) و سمبوليك مانند ( سازي)
5- ايفاي نقش : يادگيري ، تقليد و ابداع موقعيت هاي خيالي ، در واقع فرصتي است براي به عمل در آوردن ديد گاه ها و مهارت
*طبقه بند ي انواع بازي از نظر ليندر، فين وندنبرگ بر حسب فعاليت ها :به استفاده از بازي به عنوان وسيله اي براي ارزيابي رشد و تحول كودكان كم سن علاقمند بود
1-بازي اكتشافي يا حسي،حركتي:شامل فعاليت هايي است كه تنها براي كسب لذت ازتحريك حس هاي جسماني حا صل مي شود
اعمال حركتي تكراري مانند كوبيدن يك قاشق به ميز ، يا پر و خالي كردن يك ظرف ماسه بازي اكتشافي هستند .
2- بازي ارتباطي: نزديك كردن گوشي تلفن اسباب بازي به گوش و.....
3- بازي سازنده : بازي با مكعب ها
4- بازي نمايشي : ماشين سواري
5- بازي همراه با قاعده : قايم موشك بازي
6- بازي جنگي: فعاليت بسيار شديد بدني و ايجاد سر و صدا( اغلب اجتماعي و گروهي ) كشتي گرفتن
ها كه به نوع استفاده از تخيلات و خلاقيت ها بستگي دارد.
6- بازي هاي با قاعده : از 4 سالگي
سبب ايجاد درك نسبت به تقسيم كردن سهيم شدن رعايت نوبت بي طرفي و رفتار منصفانه و ثبت صحيح نتايج مي شود .
* انواع بازي از نظز قاسم قا ضي :
بازي هاي تقليدي:
- بازي هاي نمايشي ( مهمترين نوع بازي هاي درماني) در ان احساسات ، نياز ها و عواطف كودكان انكان بروز مييابد.
- عروسك بازي
2- بازي هاي نشانه اي ( سمبوليك ) تكه چوبي را پيدا كرده ان راقايق مي نامد.
3- بازي هاي تخيلي : مثلاً تصور جريان آّب باريك به رو دخانه اي بزرگ – حركت كودك مانند يك اتومبيل
- مكعب سازي
- نقاشي انگشتي
24-نظر اسلام : پيا مبر اسلام (ص) 7 سال نخست زندگي را سال هاي بازي ناميده است . بازي به ،روان ، شخصيت و عواطف و روابط اجتماعي كودك شكل مي دهد. و در رشد او نقش يسيار سازنده اي دارد.
پيا مبر اسلام (ص) در مورد بازي كودكان فرمودند : چه خوب است كه فرزندانتان در خردسالي بازيگوش و پر تلاطم باشند.
مع ذلك هيچ يك از نظريه ها تضادي در استفاده از بازي به عنوان يك روش درماني ندارند. اگر چه افراد مختلف ممكن است در باره علت بازي كودكان اختلاف نظر داشته باشند . ولي با اين نكته موافقند كه بازي ، از مولفه هاي ضروري زندگي كودكان است .چرا كه آن ها به هنگام بازي معمولاً در طبيعي ترين و راحت ترين و ضعيت هستند . و به همان راحتي كه بزرگسا لان احساساتشان را از طريق گفتار ابراز مي كنند .كودكان همين كار را با بازي انجام مي دهند.
*كاربرد هاي مختلف بازي در درمان كودكان:
اساساً بازي فعاليتي است كه كودك در طي آن درك مي كند- در مي يابدو در آن احساس راحتي مي كند. و بخش تفكيك نا پذير از دنياي كودكي است.
1- بازي عبارت است از يك وسيله طبيعي ارتباط، كه از طريق آن مشكلات كودك مي تواند براحتي بيان شده ودرمان به احتمال زياد موفق گردد.بازي زماني كه براي اهداف تشخيصي ودرماني به كار مي رود يك تكنيك است.
همه كاربرد ها داراي هر دو ارزش تشخيصي و درماني مي باشند.
1- درك تشخيصي :
دربازي مي توانيم به توانايي و درك كودك در زمينه هاي گوناگون مانند ارتباط گيري با ديگران - درك او از مردم- ادراك او از خودش داردپي ببريم.
بازي بهترين وسيله براي(( بيان خود و ابراز وجود است))و از مهمترين شيوه هاي درماني روانكاوان بوده كه در ابداع و كاربرد تكنيك هاي مختلف آن سهم بسزايي داشته اند.
رفتارها- احساسات و چگونگي ابراز وجوددر بازي به ما كمك مي كند تا مشكلات اوو اينكه اودنياي پيرامون خود را چگونه مي بيند پي ببريم.
براي مثال: كوذكي كه دچار اضطراب از آلودگي است در اتاق بازي درماني به هيچ وسيله اي دست نمي زند.
وقتي كودكان بازي مي كنند درمانگر مي تواند احساسات و نگراني هاي آنها را درك كند . ص63
اين بدان جهت است كه كودكان احسات خود را در بازي بهتر مي نمايانند. ص62
به نظر مي رسد وقتي كودكان احساساتشان را درك كنند مشكلاتشان بهبود مي يابد.
اين بدان جهت است كه بعضي اوقات بچه ها احساساتي دارند كه از وجود آنها بي خبرند. ص65
بازي به عنوان وسيله اي جهت آشكار كردن فرآيند رشد شخصيت است كه كودك ياد مي گيرد و تغييرات گوناگون را از طريق كشف- دستكاري و استفاده از اشياء –حيوانات –مردم و وقايع به عنوان فرصت هايي جهت خلق زندگي شخصي خود به طور مكرر تمرين مي كند.
احساسات و بيان كودك به ما كمك مي كند تا مشكلات اورا واينكه او چگونه آنها را مي بيند بفهميم.
2-رابطه كاري: بازي مي تواند براي برقراري يك رابطه كاري به كار رود.
يعني كودك احساس مي كند براي برقراري ارتباط با ديگران ، بايد دست به كار هاي گونا گون بزند و اين احساس نياز سبب ايجاد ارتباط مي شود .
-كودكاني كه فاقد امكانات بزرگسالان جهت بيان كلامي مي باشند.
- كودكان بزرگتري كه از خود مقاومت نشان مي دهند و در شمرده سخن گفتن نا توانند. مفيد است
3- دفاع هاي كودكان : بازي مي تواند نقطه عطفي باشد در نحوه فعاليت كودك در زندگي روزانه و دفاع هاي او بر عليه اضطراب – شيوه متمم درمان انحرافات در بازي
بازي در تشخيص واكنش هاي دفا عي كودكان در برابر اضطراب نقش دارد .
براي مثال : كودكاني كه به علت ناتواني در به كار گيري وسايل ، قوانين بازي را رعايت نمي كنند با ايجاد فرصت هاي مناسب و تشويق كودك به او كمك مي كند تا بر اضطراب خود غلبه كند. و از طريق بازي شيوه هاي گوناگون با خود كنار آمدن را ياد بگيرد.
4- تسهيل بيان كلامي:بازي مي تواند به كودك كمك كند تا برخي احساسات و افكار خود را به صورت كلامي بيان كند.
5- تخليه هيجاني ( كاتارسيس) : بازي مي تواند به كودك كمك كند تا آن چه را كه در ناخود آگاهش نهفته است آشكار كند. و تنش خود را تسكين دهد.
6- اهميت تكا ملي بازي:بازي مي تواند موجب رشد و تكامل علائق و رغبت هاي بازي كردن در يك كودك گردد.و توانايي هايي را كه كودك در آينده به آنها نياز دارد در او ايجادكند.
ميان بازي و توانايي هاي كودك رابطه اي وجود دارد كه بسيار با اهميت است
*نقش بازي در زندگي كودك :
در بازي كليه قواي جسماني، عقلاني و رواني(دقت، حافظه ،تصوّر، نظم وترتيب ، چا لاكي و مهارت و..... رشد مي يابند. )
1-نقش بازي در رشد بدني:
بازي فرصت ايجاد و گسترش مهارت هاي حركتي درشت و ظريف و حفظ سلامت جسماني را فراهم مي كند . هنگا مي كه كودك به بازي مي پردازد .حركت و پويايي او منجر به فعال شدن اجزاي مختلف بدن و ايجاد هما هنگي بين اعضاي بدن و
رشد و پرورش مهارت هاي حركتي او مي شود . از آن جا كه رشد عضلات در رشد بدني اهميت بسزايي دارد . در بازي عضلات فرصت مي يابند تا سريع تررشد كرده و قوي تر شوند و مهارت هاي لازم جهت انجام كار هاي متفاوت را به دست آورند . در نتيجه تمام فعاليت ها منچر به قوي شدن كودك از نظر جسمي مي شود .
- برقدرت بدني و چا لاكي كودك مي افزايد.
- او رااز حالت فعل پذيري و انزوا مي رهاند.
-به كمك بازي عضلات قوي مي شود.
-بسياري از مهارت هاي حركتي-رواني كه مي تواند مقبوليت هاي اجتماعي براي آن ها به ارمغان آورد ياد مي گيرد.
2- نقش بازي در رشد عقلاني و اعتماد به نفس:
-در فعاليت هاي بازي ، كودك خود موفقيت هاي بازي را انتخاب مي كند.
-وسايل بازي را مي آزمايد و درگير مي شود
-براي حل مسائلش با استفاده از تجارب خود از اندوخته هاي ديگران نيز استفاده نموده و به اين ترتيب از لحاظ عقلاني متحول مي شود.
-ضمن ظا هر كردن ابتكار و خلاقيت نسبت به ارضاي تما يلات دروني و عواطف دست مي يابد.
3- نقش بازي در رشد عواطف: وقتي به تناسب ذوق و استعدادخود مسئوليت انجام اموري را به عهده مي گيرد ، آمادگي براي پذيرش مسئوليت و نيز هما هنگي فعاليت هاي گروهي معطوف به هدف را تمرين مي كند.
- حس اعتماد به نفس و خود اتكائي در انتخاب نوع بازي و اسباب بازي پرورش مي يابد.
- كودك با استفاده از تجارب اندوخته و كاربرد مجدد آنها به تخليه عواطف و گشودن عقده هاي خود اقدام مي كند.
- در حين بازي كودك كيفيت بروز عواطف،كنترل و چگونگي ارضاء مناسب آن را ياد مي گيرد.
-صداقت كودكانه را در بازي ظا هر مي كند.
-احساس ها ، تشويش ها و اضطراب هاي كودك در ضمن بازي حقيقي هستند.
- به كمك بازي مي توان حس احترام به پدر و مادر و مهرباني نسبت به كوچكتر ها را در كودك رشد داد.
- كودك در بازي با تقليد از بزرگترها نقش هاي مختلف را تمرين مي كند.
4- تاثير بازي در رشد اجتماعي كودك و ارتباط با همسالان : كودك رفته رفته با بزرگ شدن به سوي بازي هاي دسته جمعي گرايش پيدا مي كند . در بازي هاي گروهي ، كودك شيوه همكاري و تبادل با ديگران و رعايت حقوق ذيگران را مي آموزد .
او مي آموزد كه چگونه در برابر كمك ديگران پاسخگو باشد . و صحبت آنان را به هر وسيله ممكن قدر شناسد . و به هنگام مشكلات در بازي بردبار و به هنگام پيروزي در آن فروتن باشد.
5- تاثير بازي در رشد و تكامل شنا ختي كودك : بيش از ساير جنبه ها مورد توجه همگان است . زيرا قسمت عمده رفتار انسان از يادگيري او نشات مي گيرد و يادگيري خود يك فر آين شنا ختي است . كودك به هنگام بازي از راه دستكاري اشياء و تماس با محسوسات ، حقايق را شخصاً كشف مي كند و از اين راه تجربه مي آموزد . برخورد او با واقيعت او را به تفكر و تعمق وا مي دارد. و وسعت فكر ، توانايي و دقت در او حاصل مي شود .
6- بازي وسيله اي براي ابراز وجود كودك است .
7-نقش بازي در مناسبات با بزرگسالان : از رفتار كودك در ضمن بازي ميتوان به مناسبات با بزرگسالان و رفتارشان نسبت به كودكان پي برد .
با كمك بازي مي توان حس احترام به پدر و مادر و مهرباني نسبت به كوچكتر ها را در كودك رشد داد. كودكان با تقليد از برزگسالان نقش هاي مختلف را تمرين مي كنند.
8- نقش بازي در خلاقيت آغاز رشد خلاقيت در كودكان پيش از دبستان شروع مي شود و در آن بازي نقش عمده اي را در شكوفايي استعدادها ايفا مي كند . نيروي خلاقه كودك ازپيروي و تقليد آغاز مي گردد.
9- نقش بازي در رشد استقلال فردي: كودك در بازي بيش از هر فعاليت ديگري قادر است استقلال خود را ظا هر سازد . همان نيازي كه به تدريج رشد مي كند و بزرگسالان بندرت آن را در اختيار كودك قرار مي دهند .
كودك در بازي خودش موضوع بازي را تعيين مي كند و......
10- نقش بازي در تحول رواني كودك : مفاهيمي همچون احترام به بزرگسالان ، آموختن ئنظم وترتيب ، مناسبات دوستانه ما بين كودكان ، ادب و احترام متقابل به نظريات سايرين ، توجه به خردسالان ، دفاع از مظلومان وضعفا و....در صحنه سازي هاي بازي شكل مي گيرد.
11- نقش بازي در فعال شدن كودكان :
*اتاق بازي درماني:
1-ايده آل است ، ضد صدا باشد : تا صداهاي بيرون حواس بچه ها را پرت نكند ، هر چند بهتر است پنجره اي داشته باشد تا بچه ها تصوّر حبس نكنند. زيرا درب هاي بسته هراس دارند و مي تواند آزار دهنده باشد.
2- حس گرم و راحتي را ايجاد كند . فضاي مناسب و كافي براي بازي هاي پر جنب و جوش ، سازنده و مهيج داشته باشد .
3- سينكي در منطقه اي خيس و مرطوب براي بازي هاي ريخت و پاش كننده و كثيف داشته باشد. تا بعد ازاستفاده از گل و رنگ آز آب استفاده كنند.
4- آئينه يك طرفه و دوربين ويدئويي ( جهت مشا هدات غير مستقيم درمانگر )
5- پنجره ها داراي پرده باشد.
6- اتاق بازي در ماني آشفته نباشد .
7- به شكلي آراسته شود كه بچه ها در فعا ليت هايشان دچار محدو ديت نشوند.
البته هميشه چنين امكاني فراهم نيست .
كار درماني مفيد مي تواند مي تواند در مكان هايي كه چنيين مناسب هم نيستند و تجهيزات كمتري دارند نيز انجام شود. با يك كيت ساده بازي درماني
* انتخاب وسايل و سر گرمي هاي مناسب
عوامل مهم در انتخاب وسايل بازي و سرگرمي هاي مناسب
1-سن كودك و گروه هاي سني
2- بازي و وسايل يايد متناسب با موقعيت هاي مختلف شكل انفرادي يا گروهي
3-بازي و وسايل يايد متناسب با اهداف باشد
جدول 1-3 تناسب وسايل و سرگرمي ها ، با گروه هاي سني مختلف
جدول 2-3 تناسب وسايل و سرگرمي ها ، با موقعيت هاي مختلف
جدول 3-3 تناسب وسايل و سرگرمي ها ، با اهداف مختلف
جدول 4-3 ويژگي وسايل و سرگرمي ها
جد ول 5-3 رفتار هايي كه وسايل و سرگرمي ها تشويق مي كنند.
جدول 1-3 تناسب وسايل و سرگرمي ها ، با گروه هاي سني مختلف
سن
وسايل قبل از دبستان
5-2 سال دبستان
10-6سال اوان نوجواني
13-11 سال اواخر نوچواني
17-14 سال
كتاب ها/قصه ها مناسب ترين حداقل تناسب
گل مناسب
ساختمان سازي
نقاشي كشيدن
نقاشي با انگشت
بازي ها
سفر خيالي
بازي خيا لي
حيوانات كوچك
رنگ كردن و كلاژ
عروسك هاي خيمه شب بازي/بازي هاي نرم
سيني شن
نماد ها/ اشكال
صفحات كار
جدول 2-3 تناسب وسايل و سرگرمي ها ، با موقعيت هاي مختلف
موقعيت
وسايل مشاوره انفرادي مشاوره خانوادگي كار گروهي
كتاب ها/قصه ها مناسب ترين حداقل تناسب
گل
ساختمان سازي مناسب
نقاشي كشيدن
نقاشي با انگشت
بازي ها
سفر خيالي
بازي خيا لي
حيوانات كوچك
رنگ كردن و كلاژ
عروسك هاي خيمه شب بازي/بازي هاي نرم
سيني شن
نماد ها/ اشكال
صفحات كار
جدول 3-3 تناسب وسايل و سرگرمي ها ، با اهداف مختلف
اهداف
وسايل تسلط يا فتن به مسائل و جوادث بيان فيزيكي جسمي قوي يافتن تشويق ابراز احساسات گسترش مهارت هاي حل مشكل و تصميم گيري گسترش و پيشبرد مهارت هاي اجتماعي سا ختن مفهوم خود و عزت نفس پيشبرد مهارت هاي ارتبا طي پيشبرد بصيرت
كتاب ها/قصه ها
گل
ساختمان سازي
نقاشي كشيدن
نقاشي با انگشت
بازي ها
سفر خيالي
بازي خيا لي
حيوانات كوچك
رنگ كردن و كلاژ
عروسك هاي خيمه شب بازي/بازي هاي نرم
سيني شن
نماد ها/ اشكال
صفحات كار
*کتاب ها و قصه ها:
-کمک به کودک در شناسایی اضطراب و نگرانی هایش از طریق احساس نزدیکی کردن به شخصیت ها و موقعیت ها
-کمک به کودک در اندیشیدن و یافتن راه حل های مختلف برای مشکلات . ( این هدف با تغییر دادن قصه ها آن طور که نتایج مختلفی پیدا کند به دست می آید. )
- کمک به کودک در طبیعی جلوه دادن وقایع زندگی اش از طریق آشنا کزدن او با این واقعیت که دیگران هم چنین تجاربی در زندگی دارند.
- کمک به کودک در کشف موضوعات و احساسات مربوط که مرتب در زندگی اش اتفاق می افتد . مثلاً: ترس از تنهایی- ترس از خیانت - ترس از مسئولیت بیش از حد در قبال دیگران
با آگاه شدن نسبت به چنین احساساتی ،او می تواند به آن ها بپردازد و سعی کند راه حلی بر آن مسائل پیدا کند.
-کمک به کا هش بدنامی ، کودکی که مورد تجاوز جنسی یا خشونت خا نگی قرار گرفته اند .
با آگاهی از وضعیت تجربه ها و احساسات مشابه بقیه کودکان ، احساس بهتری پیدا می کند .
-کمک به کودک در بیان آرزوها ، امیدها و تخیلاتش ، برای کودکانی که موقعیت های درد ناکی را تجربه کرده اند.
( آموزش مهارت های زندگی،فرافکنی)
*اهداف کار با گل:
قادر ساختن کودک در برون فکنی احسا ساتش روی گل ( احساس ما لکیت به آن)
کمک به کودک در شناسایی موضوعات درونی اش
کمک به کودک در شناسایی روابطش و بصیرتش نسبت به آن روابط
قادر ساختن کودک در تجربه موقعیت و رضایت از کامل کردن یک وظیفه خلاقانه
کمک به کودک در بدست آوردن بصیرت و فهم از دیگران
افزایش حس ما لکیت کودک به گروه
کمک به کودکان در کشف نتایج رفتارشان در گروه
*ساختمان سازی: پاسخ های کودک به شکست ، پیروزی، تصمیم گیری، حل مشکلات و انجام وظیفه اش تحت مشاهده قرار می گیرد.
*نقاشی،رنگ کردن،کلاژ و ساختمان سازی :کمک به کودک در تعریف قصه اش ،خوابش و... چون( از طریق کلامی مشکل دارد.)
کمک به کودک در بیان احساسات شدید و یا سرکوب شده
کمک به کودک در بدست آوردن حس تسلط نسبت به وقایعی که تجربه کرده است یا می کند
نقاشی با انگشت می تواند آرامش دهنده باشد. و....
کلاژها : ارتباط با اشیاء ( نخ ، پشم،خاک اره،پر و.......)
وسیله خوبی است برای این که کودک تصویری از خودش بدست بیاورد، خود آگانه تر خودش را درک کند. رفتارهای آزادانه ، گرم و دوستانه و گویا را در کودک برمی انگیزد.
*اهداف بازی ها
- ایجاد ارتباط مشاوره ای با کودک مقاوم و نا راضی
- کمک به کودک در بررسی پاسخ هایش به محدودیت ها ، مرزها و انتظارات دیگران
- دادن فرصتی برای کشف نقاط قوت و ضعف خودش با توجه به مهارت های پسندیده یا ناپسند و مهارت های درک تصویری.
- تولید فرصتی برای کودکان در بررسی توانایی اشان برای آمادگی ، تمرکز حواس و استقامت نشان دادن در رابطه با وظایفش
- کمک به کودک در تمرین حل مسائل و تصمیم گیری
- فراهم آوردن فرصتی برای کودک در یادگیری مسائل یا وقایع زندگی . مثلاً خشونت خانگی و جنسی و خطر بیگانه .
*سفر خیالی: به کودک اجازه می دهد یک سفر خیالی بطور آزادانه تخیلاتش ، سناریو های خیالی و واقعی از گذشته و حال را کشف نماید. و سناریو های ممکن را برای آینده تصور نماید.
*اهداف:
فرصت هایی را ارائه می دهد تا تسلط بیشتری را بر رویدادها و موضوعات گذشته بدست آورد .
-توانمند کردن کودک برای بیان داستان خود
-کمک به کودک به منظور لمس کردن و کارکردن در خلال تجربیات دردناکی که واپس زده شده اند.
-کمک به کودک تا مجدداً رویدادهای موفقیت آمیز و مطلوب را تجربه کند.
-کمک به کودک جهت تجربه نمودن خیالات، رویدادها یا سناریو های نا تمام همراه با ارائه راه حل دررابطه با موضوعات مربوطه
-کمک به کودک به منظور تسلط بیشتر بر رویدادها یا موضوعات گذشته
-کمک به کودک به منظور کشف راه ها یا رفتارهای متفاوت که ممکن است پیامد های رضایت مندی را برای او بوجود بیاورد.
-کمک به کودک جهت کسب بینش نسبت به رفتارخودش و رفتار دیگران
-کمک به کودک جهت درک دلایل رویدادهایی که در گذشته اتفاق افتاده ( نحوه سفر خیالی مرور شود )
* اهداف بازی های خیالی :
- کودک بتواند ایده ها ، آرزوها ، ترس ها و خیا لاتش را به طریق کلامی و غیر کلامی بیرون بریزد.
- کودک بتواند اندیشه ها ی پنهان یا مراحل اندیشناکی اش را بیان کند.
-کودک بتواند قوی بودن را از طریق بیان فیزیکی هیجانات تجربه کند.
- کودک بتواند از درد های ناشی از احساسات نا خوشایند رها شود.
- به کودک اجازه می دهد تا نسبت به مسائل و حوادث گذشته مسلط شود.
- به کودک کمک می کند که برای پیشبرد رفتار های جدید ریسک کند.
- به کودک فرصت می دهد تا مفهوم خود و عزت نفس لازم را کسب کند.
- به کودک کمک می کن که مهارت های ارتباطی اش را پیش یرد.
*اهداف کار با حیوانات کوچک:
هدف اصلی این است که بچه ها را قادر سازیم تا داستانی در باره درکش از ارتباطات شخصی اش و ارتباطات دیگران با خانواده اش برایمان بگوید. ( فرافکنی)
کودک را قادر میسازد تا
1-روابط گذشته، حال و آینده اش رابا دیگران جستجو و کشف کند .
2-روابط آینده ممکنش را خیالبافی کند.
3-فهم و درک بهتری از جایگاهش در خانواده بیابد.
4-به جستجوی راه حل های ممکن برای مشکلات ارتباطی بپردازد.
5- به جستجوی تر س هایش در ارتباط با روابط آینده اش بین دیگران بپردازد.
6- به جستجو و کشف ترسهای مربوط به روابط شخصی آینده اش بپردازد.
حیوانات کوچک:
-حیوانات اهلی، حیوانات باغ و وحش، دایناسورها، خزندگان، حشرات
*اهداف بازی با عروسک های خیمه شب بازی
- مسلط شدن بر مسائل و حوادث
- یافتن بیان قوی فیزیکی
- پیشرفت در حل مشکلات و مهارت های تصمیم گیری
- پیشبرد مهارت های اجتماعی
- پیشبرد مهارت های ارتباطی
- پیشبرد بصیرت
*کار باسینی شن :
این فرصت را برای کودک فراهم میکند تا در یک فضای تعریف شدهسمبل ها را بکار گیرد. حوادث و وقایعی را در گذشته و حال باز آفرینی کند.
-تجربه حس قدرت از طریق بیان فیزیکی
-اندیشیدن در باره وقایع آینده
-چاره یابی جریان ها از طریق پیشبرد بصیرت
-جست و جوی موضوع ها ، دلایل مربوط به چنین وقایعی
-تصویری از چیزهایی که می ترسی بکش ...خاکش کن
جدول 4-3 ويژگي وسايل و سرگرمي ها
ويژگي ها
رسانه ها نا محدود و بسيط عملي و كنترل شده آشنا و استوار آموزشي
كتاب ها/قصه ها
گل
ساختمان سازي
نقاشي كشيدن
نقاشي با انگشت
بازي ها
سفر خيالي
بازي خيا لي
حيوانات كوچك
رنگ كردن و كلاژ
عروسك هاي خيمه شب بازي/بازي هاي نرم
سيني شن
نماد ها/ اشكال
صفحات كار
جد ول 5-3 رفتار هايي كه وسايل و سرگرمي ها تشويق مي كنند.
رفتار
رسانه ها تعاملي و ما جرا جويانه درونگرانه و خصوصي ساده و قالبي شنا ختي
كتاب ها/قصه ها
گل
ساختمان سازي
نقاشي كشيدن
نقاشي با انگشت
بازي ها
سفر خيالي
بازي خيا لي
حيوانات كوچك
رنگ كردن و كلاژ
عروسك هاي خيمه شب بازي/بازي هاي نرم
سيني شن
نماد ها/ اشكال
صفحات كار
*رویکرد های بازی درمانی:
1- رویکرد گشتالت
2- رویکردآدلر
3- رویکرد شناختی رفتاری
4- رویکرد کودک محوری
5- بازی درمانی کوتاه مدت برایکودکان خانواده های از هم گسیخته
6- رویکرد بازی درمانی کوتاه مدت برای کودکان بیش فعال همراه با نقض توجه
7- رویکرد روان تحلیلی رویکرد
*بازي درماني با رويكرد گشتالت :
گشتالت درماني يك شكل انسان گرايانه و مبتني بر فرآيند درمان است ، كه به كاركرد يكپارچه تمام جنبه هاي انسان متشكل از ( حواس،جسم،هيجانات و عقل. و....)مربوط است .
اساس تحول شخصيت درتئوري گشتالت ، اصل خود تنظيمي ارگانيسمي است . اين فرآيند ارگانيك ، به نياز هاي كودك اجازه بروز مي دهد.و از يكپارچگي تجارب حمايت مي كند. و منجر به يادگيري،رشد و به فعليت رسيدن توانائي هاي بالقوه مي شود .
از نقطه نظر گشتالت كودك يك ارگانيسم كامل است ، شامل فرآيند ها ساختارو عملكردهاي زيستي و رواني است كه با حواس،جسم ،هيجانات و عقل متولد مي شود و بر اساس پايه ژنتيكي منحصر بفرد رشد مي كند .
فرآيند هاي رشدي او متمايزتر مي شود و فرديت كودك بروز مي نمايد.
هر انساني در بافت معيني متولد مي شود درك مي شودورشد مي كندو دريك ميدان مشخصي به تعامل با محيط مي پردازد.
كودك درحفظ تماميت وجود خود بطور ثابتي با نياز هاي خود ( فيزيكي،هيجاني،يا عقلاني) روبرو مي شود. واحساس نا راحتي را تجربه مي كند.تا زماني كه راهي براي ارضاء هر يك از نيازها پيداكند و تجربه اي را براي كسب احساس رضايت يا يك تعادل جديد جذب كند.
بنابر اين فرآيند خود تنظيمي ارگانيسمي مستلزم آگاهي از محيط دروني و بيروني است .
اين آگاهي مستلزم استفاده كامل ازسيستم (حسي-حركتي،شنوايي،بينايي،چشايي،بويايي، حس عمقي ولامسه)
آگاهي از تحريكات داخلي يا خارجي ارگانيزم منجر به تهيج و بر انگيختگي سيستم حركتي وبرخورد احتمالي با منبع شناخته شده در ارتباط با نيازكامرواسازي مي شود . سپس اين تجربه ارزيابي، جذب، هضم شده و براي رشد كودك مورد استفاده قرار مي گيرد.
اين تعامل با محيط در تئوري گشتالت ((تماس)) ناميده مي شود.
تماس: فرآيند آگاهي از از يك نياز و حركت به سمت محيط براي برآوردن آن است .
درگيري با محيط از نقطه نظر گشتالت براي برآوردن نياز يك تهاجم است كه فرد را قادر به جهت گيري حركت و سازمان بندي هيجان يا انزژيش مي كند .
بنابراين تهاجم براي رشد ضروري است .
مرز برخورد و درگيري : نقطه اي است كه فرد در آن ((من)) را از غير من تجربه مي كند و احساس خود رشد مي كند.
در شخصيت سالم خود هميشه تغيير ميكند
خود از برخورد با محيط ازطريق جذب آن چه كه باعث پرورش او مي شود و طرد آنچه كه او را محدود ميكند يا مسموم كننده است به چيز تازه اي مبدل مي شود .
برخي از كاركردهاي سالم بطور خود انگيخته ، خوشايند ، بدون كوشش، لذت بخش ومعنادار تجربه مي شوند كه اين مستلزم ارتباط پرقدرت باخود، ديگران و دنياست.
ارتباط، انتخاب و درستي در گشتالت درماني ويژگي هاي سلامتي و
ركود، مقاومت، انعطاف پذيري و كنترل افراطي ويژگي هاي بيماري هستند.
ناراحتي رواني كه اغلب با اضطراب همراه است در درون فرد علائمي از عدم تعادل هستند. و احتما لاً توقف هايي در كاركرد طبيعي ايجاد مي كنند.
زماني كه كودك براي روبرو شدن با نياز هايش وادامه رشدش تلاش مي كند اما در برخورد منجر به درد رواني يا جسمي از قبيل رها شدن يا آسيب ديدن مي شود از يك پارچگي جلوگيري مي كند و فرآيند تماس با محيط بهم مي ريزد به عبارت ديگر مسائل بسيار زيادي زندگي كودك را احاطه ميكنند.
منشاء ديگر كاركرد نامناسب كودكان مستقيماً ناشي از اين حقيقت است كه كاركرد اصلي در زندگي رواني كودك درون فكني است ( واقع گرايي مطلق پياژه)
در طي فرايند انتزاعي كردن وبازنمايي واقعيت به نماد هاي رواني به منظورانعكاس وارزيابي
كودك گشتالت خود رابر اساس سازمان بندي تجارب خود همراه با واكنش ها ، پاسخ ها و آموزش افراد مهم در زندگيش تشكيل مي دهد.
كودك تمام اين رويدادهاي دروني وبيروني رادر خود هضم مي كند.
براي كودك اين درون فكني ها غير قابل ترديد است . زيرا كودك فاقد رسش شناختي يا هيجاني است .
بدين منظور توانايي تشخيص اينكه چه چيزي براي آن ها مناسب يا نامناسب مي باشد را ندارند. بنابر اين هر چيزي كه درمورد خودشان بشنوند يا تصور كنند كه مي شنوند تمايل دارند بپذيرند.
آن ها تمام طرحواره ها يا باورها رادر مورد خودشان اين كه در ارتباط با ديگران چطور هستند يا چطور بايد باشند را شكل مي دهند . اين باورها ، تعميم ها يي از قبيل ((من نادان هستم)) ((من با همه مهربان هستم )) چه چيزهاي بدي در مورد من وجود دارد –من لياقت اين زندگي را ندارم يا هرگز كار درستي انجام نداده ام ، هستند كه فرد در مورد خودش عنوان مي كند.
كودك با اين باورها عميقاً متوجه مي شود كه چيزي در درونش اشتباه است .
كودك هر چه پيام هاي – را بيش از پيام هاي + جذب كند بيشتر احساس مي كند كه واقعاً خود را از دست داده است . در نتيجه
او رشد خود را متوقف و محدود مي كند.
چنين محدوديتي موجب فروپاشي خود مي شود.
چنين محدوديت و حمله به خود منجر به ايجاد يك تجربه ناقص از توانايي هاي سازمان بندي شده در ارتباط ب كاركردهاي حسي و حركتي مي شود.
در نتيجه ارتباط موثر با خود شخص ، ديگران و محيط آشفته مي شود.
اغلب كودك ، از مقابله با تجربه آسيب زا يا تجربه مزمن خاص ، دچار نا اميدي و ياس مي شود.
مثلاً: رويارويي با پدر الكلي ، معتاد يا طلاق والدين توسي ، رشد هيجاني و شناختي كودك ( خود محوري) ممكن است او را براي سرزنش خود در مقابل شكست خانواده آماده كند.
ارگانيسم به منظور خود از فرو پاشي رواني ، تجاربي را در زمينه زندگي او قرار مي دهد. در اينجا مساله ناتمام از بين رفتن انرژي و فرياد براي توجه است .
جذب در مرحله اول باعث تضعيف وي شده است .
كودك به منظور اجتناب از طرد و رها شدن و به دست آوردن تاييد ، به رفتار هاي مرضي اي را بروز مي دهد كه مانع درگيري او در برخورد با دنيايش ب كودكان ، معلمين ، والدين وكتاب ها شود
براي مثال: احساساتش را از طريق ناديده گرفتن تجربه شخصي اش فرافكني گند.
او ممكن است بوسيله كتك زدن ريا، مشت زدن يا لگد زدن از احساسات درد ناكش دور شود .
او ممكن است خشم و سوگش را از طريق محدود كردن به نقاط مختلف بدنش مثل سردرد معده درد يا حملات آسمي به خودش معطوف كند.
ممكن است براي اجتناب از احساسي كه دارد بيش فعال يا دوري گزين شود .
اين رفتارها نشان دهنده اين نكته است كه جنبه هايي از فرآيند ارگا نيسمي كودك نياز به اصلاح دارد و اين كه احساس كودك از خودش ناچيز و شكننده است
*اهداف درماني:
1-ضروري ترين جنبه بازي درماني براساس رويكرود گشتالت ارتباط درماني است .
براساس تجربه احترام متقابل و نشان دادن علاقمندي حهت درمان مراجع
نکته اساسی: درمانگر باید خودش و کودک را دارای حق برابر ببیند . بدون توجه به وضعیت بزرگسالی با تخصص ،برقراری یک ارتباط مبتنی بر اعتماد و تلاش برای ایجاد رابطه اولین هدف درمان می باشد.
2- بازتوانی و تمایزکارکرد حسی و حرکتی) استفاده از اعضای حسی و حرکتی ) اگر کودک این کارکردها را محدود کند آن ها بتدریج از سازمان بندی تجربه فاقد حساسیت شده و از هم گسیخته می شوند .
در درمان باید این احساسات بیدار شوند که فرد احساس کند و فاعل گردد.
3- ایجاد خود حمایتی درفرد : هر کودک بخش جدایی ناپذیر ازسیستم خانواده و ساختارفرهنگی است .
با وجود این او فرد واحدی است . درگیر کردن سیستم خانواده و خواست های فرهنگی برای انطباق ، موجب می شود کودک این تجربه را که او کیست کشف نکند.
یک کودک آشفته اساساً با دنیایش تلاقی پیدا می کند و خودش را از دریچه چشمان دیگران می بیند.
این موضوع مانع توانایی اودرفهم این که چه کسی هست؟و چه کسی نیست؟، مسئولیت اورا برای انتخابهایش محدود می کند
ضروری است که بازی درمانی دانش او را نسبت به خود و منحصر بفرد بودنش نیرو بخشد. کودک بفهمد حق انتخاب دارد و می تواند رفتار های جدید را کشف کند .
4- از اهداف مهم دیگر در بازی درمانی ، این است که کودک از بیشتر هیجانهایش( خشم ،پرخاشگری،اندوه و غم ، شادی )آگاه شود
یعنی هر هیجانی چطور در بدن احساس می شود و چه مفهومی دارد و چطور می تواند از آن ها استفاده کند وآن ها را از
راه های مستقیم و مناسب ابراز کند.
معمولاً کودک در درمان از ابراز هیجان خود خود داری می کند .
این امر می تواند باعث شروع و ابقاء علائمی مانند ( سردرد ، آسم ، معده درد و خستگی شود.)
خشم کمتر از سایر هیجانات درک شده است . بازداری ابراز ناکامی ، خشم و عصبانیت ، اغلب دلیل بسیاری از مشکلات در آشفتگی کودک است و یا احساس بی کفایتی خود است.
ابرازخود کودک، مستلزم پرخاشگری درخدمت خود است که توسط بزرگسال به عنوان خصومت مورد تعبیر غلط قرار می گیرد.
این اشتباه ، به عنوان قسمتی از دید کودک درمورد خود درون فکنی می شود .
بنابر این درمان باید سبب تسهیل درک او نسبت به هیجانش به ویژه در مورد خشمش شود و راه درستی پیدا کند که از طریق آن ها با نیاز هایش روبرو شود .
5- اين شكل از بازي درماني گشتالتي به نياز كودك براي كشف مجدد از طريق كمك به ارتباط درماني قابليت او در مورد خود حمايتي و بيان هيجاني مي پردازد.
هدف ديگر درمان ترميم تمام منابع ارگانيسمي است تا همانند خود منحصر بفردش كاركرد كاملي داشته باشد. بنابراين او بايد تمام جنبه هاي خودش رابپذيرد. (حتي جنبه هايي راكه خودش يا ديگران ممكن است دوست نداشته باشند. )
قبل از اينكه رشد توام با سلامتي امكانپدير شود او نياز دارد آن جنبه هايي از خودش كه محدود ،طرد، فرافكني و جداكرده
بود را دوباره گرد آوري و جذب كند يا به طريقي اصلاح كند.
*تشكيل يك اتحاد درماني با والدين :
يك دوره موفقيت آميز در درمان مستلزم برقراري ارتباط با افراد ديگري به ويژه والدين كودك در زندگي است
درك از رفتار كودك مستلزم ارزيابي و درگير شدن با زندگي كودك به عنوان يك كليت است و ادامه مي يابد و تمام عوامل در زندگيش وابسته به يكديگرند
كار درماني مستلزم اين است كه درمانگر نه تنهايي درون رواني او بلكه با عناصر بيروني كه رفاه او راتحت تاثير قرار داده اند نيز رابطه برقرار كند.
اصل اساسي در گشتالت درماني اين است كه رفتار كاركردي از ميداني است كه آن رفتار بخشي از آن است . به منظور درك رفتار با علائم يك كودك درمانگر بايد از موقعيت به عنوان يك كليت شروع كند و هيچ قسمتي از آن را مستثني نكند
اعضاء خانواده – كاركنان مدرسه اولياء قانوني دوستان هر فرد يا گروهي بخش مهمي از زندگي كودك است بنابراين بايد در درمانش در نظر گرفته شوند.