خانواده درمانی التقاطی ویکپارچه نگر
خانواده درمانی التقاطی ویکپارچه نگر
مقدمه:
درجامعه کنونی مشکلات خانواده وروابط حاکم بر اعضای خانواد ه تا آ ن اندازه اهمیت دارد که رشته جدید به نام خانواده درمانی بوجود آمده است . درخانواده درمانی هدف درما نگر، شنا سایی مشکل ،بررسی روابط بین اعضای یک خانواده ، بررسی نقش و وظایف اعضای خانواده نهایتا تغییر ساختار خانواده با استفاده ازتکنیک موجود و تخصصی است .خانواده ازمشکلات متعددی همچون اختلافات زناشویی،مشکل در ارتباط با فرزند نوجوان،افت تحصیلی فرزندان،ازدواج فرزندان،اعتیاد یکی از والدین، مشکلات رفتاری فرزندان خردسال،مشکلات اخلاقی والدین و یا فرزندان و یا غیره رنج می برند. اختلافات زناشویی یکی از مشکلاتی است که خانواده امکان دارد از آن رنج برد.لذا شاخه ای از خانواده درمانی به نام زوج درمانی به وجود آمد.
درمان های ترکیبی- التقاطی"1"
خانواده درمانی به عنوان شاخه جدیدی از علم روانشناسی در نیمه دوم قرن بیستم پدید آمد.جنبش خانواده درمانی عمدتا تحت تأثیر نظریه سیستم ها،گسترش درمان روانکاوی به حوزه خانواده ، پیدایش مراکز راهنمایی کودک و مشاوره زناشویی و گروه درمانی شکل گرفت.دراین نگرش ، هنجارها و ناهنجارهای فرددربسترخانواده تجزیه و تحلیل،ادراک و درمان می شود.درمان های ترکیبی- التقاطی،درمان هایی که بر اثر همگرایی وادغام رویکرد های گوناگون روان درمانی به وجود آمده اند.درمان ترکیبی و التقاطی در سه عرصه گوناگون تعریف شده اند:یکپارچگی نظری،یکپارچگی فنی و عوامل مشترک.در یکپارچگی نظری،ادغام و ترکیب نظری دو یا چند رویکرد روان درمانی مورد توجه قرار می گیرد.در یکپارچگی نظری توجه چندانی به دیدگاه های نظری نمی کند بلکه تلاش دارد تا از مداخلات و روش های درمانی گوناگون،بهره گیرد و بهترین آنها را با توجه به مشکلات خاص مراجعان انتخاب نماید.
رویکرد عوامل مشترک،عناصر و ویژگی ها و زیر ساخت های راهبردی مداخلات درمان های گوناگون را شناسایی کرده و آن ها را مورد بررسی قرار می دهد.برخی از این عوامل مشترک رابطه درمانی،انتظارات و امید،وحضوصیات درمانگرهستند،با وجود آن که تمامی این سه عرصه با یکد یگرهمگرا هستند،رویکرد های ترکیبی والتقاطی خانواده درمانی سعی برآن دارد تا عنصر عوامل مشترک را به حداکثر رسانده والگوریتم هایی برای راهبردهای مداخله ای ارائه می دهد ونظریه های واحد یکسان کننده ای رابه وجود آورد.
خانواده درمانی ترکیبی /یکپارچه نگر"2"درمانی طراحی شده به منظوریکپارچه کردن اطلاعات انواع مختلف نقطه نظرات با سطوح سیستم ها ست. مثل شیوه های غیرکلامی ارتباط،مفاهیم درک شده توسط افراد،
سبک های خبر پردازی وتصاویر مهم درباره ی گذشته وحال وآینده.این رویکرد جامع نگردرخانواده درمانی براساس این ایده است که خانواده دریک زمان دارای خرده نظامها وفرانظام هایی است.
یکپارچگی:تاریخچه، واژگان ومدعیان نظریه
ازسال 1970 ، شاهد بشارت ومژده ی امیدبخش درزمینه ی درمان ازدواج وخانواده بوده ایم.اغلب مدعیان مکا تب روان تحلیلی،سیستمها والگوهای رفتار درمانی خانواد گی با هرگونه تلاش درجهت رویکرد انتخابی ورویکرد منسجم وجامع مخالفت ورزیده .اند هیلی1987 یکی سر سخت ترین مخالفان رویکرد جامع است ،او معتقد است که طرفداران رویکرد جامع لزوما قادرنیستند ویا تمایل ندارند ما هیت بی تطر خانواده درمانی را درک کنید خوشبختانه این دوره ی بشارت در خانواده درمانی در حال گذار است . و این توفع که خانواده درمانی می با ید تنها در قلب یک الگوی ویژه خانواده
1.(لیبو.ج.ال،2003،مصطفی تبریزی ،1385)
2.(دوهل بی ،1981،مصطفی تریزی،1385)
درمانی مطرح باشد.روبه تضعیف است .(لبو 1987) بااینکه اخلاق فلسفی برسرماهیت خانواد ونحوه ی مداخله احسن درآن هنوز هم میان خانواده درمانگران وجود دارد.در دهه ی 1990« مکاتبی» که نافی یکدیگرباشند کمتربه چشم می خورند و روند کنونی به سوی یکپارچگی آنها ست. ( گلدنبرگ 1934 ) پرسش کنونی این است که چگونه بینش ها ی تطریه ها ورویکرد های مختلف میتواند باهم ترکیب وبه طور نظامدار در هم ادغام شود تا یک نظریه جامع ترومفید تری به عنوان راهنمای کاردرمانی با خانواده های امروز ارائه دهد. یکپارچگی یک فلسفه درمانی است که در آن درمانگرا اجزای نظریه ها و فرآیند های درمانی را با هوشمندی هرچه تمام تردرهم ادغام وترکیب می کند.هدف ازنظریه یکپارچگی ، ساخت یک الگوی مفیدتر است که درک و شناخت درمانگروتوانایی اورادرمداخله ی کارآمد درجهت تغییرنظام ویژه خانواده به حداکثر میرساند. دردرمان یکپارچگی درمانگردر پی درمان متناسب مبتنی بر جهت گیری مراجع و یا زوج مدار ی در برنامه ریزی وروشهای مداخله درمانی است .ادبیات ومنابع خانواده درمانی محتوای یکپارچگی را در حداقل 4 روش مشخص توصیف می کند :
1-ترکیب درمان فردی وخانواده درمانی
2-گسترش یک روش درمانی خاص گه ترکیبی از مکاتب گوناگون خانواده درمانی است .
3-ایجاد الگوی فرانظریه ای .
4-همتا کردن الگوهای خانواده درمانی با شیوه یا سطح کار کرد خانواده یکپارچه کردن مفاهیم الگوهای مختلف خانواده درمانی :
کلیه روابط زوجها وخانواده ها رامی توان برحسب سه فراساخت مشخص کرد. این
فراساخت ها اساسا ترکیب و تلفیقی ازمفاهیم واصول بیشترمکاتب ورویکرد های
خانواده وزوج درمانی هستند . این سه ساخت عبار تنداز: مرزبندی یا فراگیری ،
قدرت یا کنترل،صمیمیت ونزدیکی(دوهرتیف ، کولانجلو، گرین و هافمن 1985، فیش وفیش 1986) زوج درمانی تلفیقی زوج درمانی رفتاری سنتی مبتنی برمدل مبادله رفتارمی باشد . پس از یک «تحلیل کارکردی» که نشان می داد چگونه همسران دریک ارتباط بریکدیگرتأ ثیرمی گذارد، به آنها آموخته می شد تغییراتی راکه آرزو دارند دریکدیگربوجود آورند راتقویت کنند.هرکس که برای مدت طولانی متأهل بوده است .
می تواند به شما بگوید چه چیزی در این رویکرد کم می باشد . ممکن است محور درمان تغییر باشد ،اما یک رابطه ی موفقیت آمیز نیز مستلزم میزان معینی از پذیرش تفاوت ها و نا امیدی ها است . بعضی چیزها در یک ازدواج ناخوشایند ممکن است نیازمند تغییرباشند برای اینکه ارتباط بهبود یابد ؛ اما برخی چیزها راجع به شرکای زندگی ما ،بخشی این مجموعه می باشند ،و زوج هایی که از شکست های ارتباطی جان سالم بدر می برند یاد می گیرند این چیزها را بپذیرند . این عنصر پذیرش می باشد . که جکبسون و کریستنسن به رویکردشان نسبت به زوج درمانی افزوده اند .برخلاف آموزش واشاعه رفتار درمانی سنتی ،زوج درمانی تلفیقی بر حمایت و همدلی تأکید می کند ،ویزگی های مشابهی که درمانگران از زوج ها می خواهند یاد بگیرند به یکدیگر نشان دهند .برای ایجاد یک جو تعاملی ،این رویکرد با یک مرحله آغاز می شود به نام صورت بندی که هدف آن کمک به زوج ها است .که دست از سرزنش کردن بکشند ونسبت به پذیرش و تغییر شخصیتی باز غمل کنند .صورت بندی ،سه مؤلفه دارد یک موضوع که تعارض اولیه راتعریف می کند ؛ یک فرآیند قطبی شدن که الگوی مخرب تعامل آنها را توصیف می کند ؛ و دام دوجانبه که تنگنایی است که زوج را از شکستن چرخه قطبی شدن وقتی مشکل ایجاد می گردد ،باز می دارد . موضوع های رایج درمشکلات زوج ها عبارتند از :
1.تعارضات پیرامون نزدیکی و دوری
2.میل به کنترل اما بی میلی به پذیرفتن مسئولیت
3.عدم توافق درباره روابط جنسی
در حالیکه همسران این تفاوت ها را نشان دهنده ی کاستی ها در طرف مقابل می دانند و مشکلاتی که باید حل شوند ،جکبسون و کریستنسن زوج ها را تشویق می کنند تا ببینند که برخی تفاوت ها اجتناب پذیرند این نوع پذیرش می تواند چرخه هایی رابشکند که هنگام تلاش مستمر یکی برای تغییر دیگری شکل می گیرند و نیز همچنان که مرحله ی صورت بندی ادامه می یابد،همسران کم کم درمی یابند که قربانی های یکدیگر نیستند ،بلکه قربانی الگویی هستند که هر دو در دام آن افتاده اند .
(نیکولز و شوارتز ،1945، دکتر محسن دهقانی،1387)
راهبردهای ایجاد تغییر عبارتند از دو جزء اساسی زوج درمانی رفتاری :
1.تبادل رفتار
2.آموزش مهارتهای ارتباطی
مداخله رفتاری و مواجهه در زوج درمانی
زوج درمانی وحدت یافته بر تکنیک های فعال ارتباطی در درمانهای رناشویی مختلف که سبب تسهیل رسیدن به اهداف درمان می شود زوج درمانی وحدت یافته پدیده ای جدید در زوج درمانی نیست وسابقه آن به 30 سال قبل برمی گردد (گورمن ،1978)در یک تحلیل تطبیقی فراگیر درمان های زناشویی ،تأکید بر مراتب در مان زناشویی با سو گیری فراروانکاوی است که تا درجه زیادی رو ش مختلط زناشویی سازماندهی شده است ودرپی مفهوم سازی طبیعت نا هماهنگی های زناشویی از طریق وحدت وانکار جنبه های خود که کار می کند روی اهداف بنیادی وحدت یافته در رویکرد زوج درمانی وحدت یافته . رابطه زناشویی همسران در مخالفت فقط در معرض جنبه های خودشان و همسرانشان که در آگاهی آنها مانع ایجاد می کند . این جنبه های خود مانعی برای آگاهی هستند زیرا اضطراب در آنها ایجاد (فروید 1909)خودش تقریبا اعتراف می کند 100سال قبل مردم تنها از بر اضطرابشان غالب می شدند به وسیله مواجهه با دلیل ایجاد اضطرابشان که مشخص می کردند .این مواجهه می تواند کامل در زوج درمانی انجام شود به طریق غیر قابل مقایسه با درمان ضد اجتناب رفتاری اختلال اضطراب و فوبی است . مواجهه زوج درمانی ممکن است ه انواع اضطراب شناختی و فیزیکی توجه کند واشاراتی را که تشکیل دهنده اهداف مواجهه درمانی است را استخراج می کند (بارلو،2002) همینطور اجتناب رفتاری را آشکار می کند . در عین حال درمانگران نیاز به نگهداری در ذهن دارند که همه رفتار اجتناب کننده زناشویی نا معقول یا متضمن نیست . زن و شوهرها درازدواج های درمانده به طورمزمن تقریبا همیشه ابزارمی کنند آنچه رفتاردرمانگران باید حقیقتا پی آمدهای آزارنده بنامند. آموزش فرایند تبادل رفتاری به زوجین کمک می کند تا رفتارمطلوب افزایش پیداکند . به زوجین توصیه میشود تا آرزو ها وخوا سته ها ی خود را بطور خاص رفتاری ابراز کنند. بنابراین «توباید نسبت به نیازهای من بیشتر آگاه باشی» می تواند به « دوست دارم وقتی می بینی غمگین هستم ،بپرسی چه شده است »تبدیل گردد .یک شیوه معمول این است که ازطرفین بخواهیم سه چیز را که مایل هستند طرف مقابلشان انجام دهد،فهرست کنند .درعین حال که زوجین به وضوح حرف هایشان را بهم می زنند ،به طور ضمنی راه های تأثیر گذاری بر یکدیگر را از طریق تقویت مثبت می آموزند.شیوه دیگر این است که از هر یک از زوجین بخواهیم در مورد اینکه طرف مقابل چه چیزهایی را ممکن است مایل باشد که او انجام دهد ،فکر کند وسپس ان را انجام داده ومشاهده نماید که چه اتفاقی خواهد افتاد . آموزش مهارت های ارتباطی می تواند هم به شکل گروهی وهم به صورت زوجی صورت پذیرد. آموزش ها شامل ئستورالعمل ها ،سرمشق گیری،ایفای نقش ، تمرین های ساختارمند،اجراوتمرین رفتاری وبازخوردها می باشند .
(جکبسون،1977؛استوارت )
(گورمن،2004،تفرشی ،1388)،1972)
زوجین آموزش می بینند که خواهش خود رابه طور خاص وباکلمات مثبت بیان نمایند ، به جای شکایت وغرزدن به هم،مستقیما به انتقادواکنش نشان دهند ،به جای گذشته درمورد زمان حال و اینده
صحبت کنند ،به یکدیگر بدون پریدن وسط صحبت های طرف مقابل گوش دهند ،جملات منفی وتنبیهی را به حداقل رسانند واز سوألاتی که بیشتر جنبه اتمام حجت دارند ، بپرهیزند .
زوج درمانی یکپارچه (2)
زوج درمانی یکپارچه (وحدت یافته ) ، رویکرد درمانی برای مشکلات ارتباطی زوج ها است که به عوامل میان فردی و درون فردی به طورهمزمان توجه می کند . اگر چه زوج درمانی یکپارچه (وحدت یافت) ،رویکرد درمانی برای مشکلات ارتبا طی زوج هاست که به عوامل میان فردی و درون فردی به طور همزمان توجه می کند .اگر چه ( ICT ( دراصل برای محدودیت زمانی طراحی نشده بود ، ارزش درمانی مدل های ضمنی، کانون اقدام و تکنیک های معمول به ارایه آن به صورت تجربه کوتاه ارتباطی ، منجر می شود . (ICT ) برمبنای تئوری نظام عمومی خانواده و تئوری رشد بزرگسال ، برانجام تئوری دلبستگی به وجوده آمده است . اما این بیشتر به طورنفوذ کننده تحت تاثیر تئوری آموزش اجتماعی علمی (رفتاردرمانی )و تئوری روابط موضوعات قرار می گیرد.(ICT ) درسه دهه اخیر، توسعه و اصلاح یا فته است.توسعه یکسری از گفتگوها درتحقیقات تجربی هم در زوج درمانی هم در خانواده درمانی است .پاداش های ادراکی در زوج در مانی مطلوب است ICT در برخی روشها و مدلهای وحدت یافته حاضر شبیه به جداسازی است.
خانواده درمانی روابط موضوعی
ترکیبی از نظریه روان پویایی رابط موضوعی و درمان سیستم های خانواده است.همچنین تلاشی است که توسط روان تحلیلگران برای کاربرد نظریه ی روان تحلیلگری در خانواده به منظور کشف مجدد خود در سیستم انجام می گیرد با اعتقاد به اینکه کسب بینش برای تغییر ضروری است ،خانواده درمانگران با استفاده از رویکرد موضوعی ،به هر یک از اعضا خانواده کمک می کنند. تا نا آگاهی هی خانواده رادر سطح شخصی تجربه کنند .از جنبه نظری ، این تجربه به تفسیرهایی منجر می شود که احتمالا مؤثرتر عمل می کند زیرا اعضای خانواده ارتباط کامل تری با یکدیگر برقرار نموده واحساس درک شدن راتجربه می کنند .
زوج درمانی روابط موضوعی
رویکردی که به نقش عوامل نا خودآگاه در بروز تعارضات زناشویی تأکید می کند .این رویکرد براساس نظریه های روان تحلیلی ،تفکر خطی فروید ،نگرش سیرنتیکی ونظریه سیستم ها به وجود آمد.این رویکرد اولین رویکردی است که عملکرد فرد،فرآیند های ناخودآگاه وتعاملات زناشویی رابا یکدیگر ترکیب کرده ست.دراین رویکرد به منابع بین نسلی ومرکزیت روابط تأکید می شود .اعتقاد بر آن است که روابط میان زوجین ،نه تنها از شخصیت منحصربه فرد آنها تأثیر می گیرد،بلکه در سیستمی بزرگتر از روابط خانوادگی قرار دارد که فرزندان ،والدین وگروههای اجتماعی را نیز دربرمی گیرد .همچنین این رویکردبرروابط میان زوجین وتعاملات میان آنها با والدین خود ونقش هریک از زوجین رادر این روابط تأکید می کند فنون درمانی رویکرد زوج درمانی روابط موضوعی ،براساس ارتباطات موازی زوجین به صورت تعامل انتقال وانتقال متقابل انجام می گیرد .در این روش درمانگر بیشتر از ادراک شخصی خود استفاده کرده وبا تمرکز متفاوتی بر تاریخچه عینی زوجین ،بررسی مسائل جنس میان آنها ،استفاده از رویاها ،بررسی ارتباط میان مشکلات ووقایع (که زوجین قادر به ربط دادن آنها نیستند )به حل وفصل تعارضات زناشویی می پردازند .زوج درمانی روابط موضوعی به زوجین کمک می کند تا
[B]1.(گورمن،2004،تفرشی ،1388)[/
B]2.اسکارف .اس،1989،مصطفی تبریزی ،1385)
به سطح مناسبیاز عملکرد در مراحل خاص چرخه زندگی خود (مانند ازدواج ،والد شدن وبازنشستگی )دست یابند .
نیاز به رویکرد های وحدت یافته درزوج درمانی "1" تشخیص موقعیت نظری متداول تر در زمرهروان درمانگران به طور عمومی و زوج درمان گران به طور مشخص التقاطی هستند .علیرغم سالهای زیاد تقسیمات ادراک عمقی در رشته زوج درمانیبا باز شناخت واقعیت مفرط و نفوذکننده همخوانی دارد.هنوز گاهی اعتراف میکند بر مشکل جنبش در مقابل وحدت که آنرا انقلاب فرض میکند .(نیکلزواستوارت ،2001) مشاهده کردند که خانواده درمانی در قرن 21 وحدت در روند این رشته بارز است .
مزیت عمده رویکرد های وحدت یافته زوج در مانی فهم بیشتر رفتار انسان است که انعطاف پذیری درمان را زیادتر کرده است . تأکید هم برعاملهای درون روانی وهم بر برون روانی در ارتباطات زوج است بطوری که هر کدام قلمرویی مجاز می تواند داشته باشد وبه طور دلخواه تنها عمل کند . مانند مارتین که در 30سال قبل می زیسته است (آنهایی که در فشار روانی بارزند که از دوجنبه ی درون فردی وبرون فردی خودشان را محدود می کنند )جدایی یک جدایی مصنوعی است که در طبیعت وجودی انسان رخ می دهد .
یک سیستم درمانگری شخصی وجودی منظم لست .درون فردی ودرون روانی چاره واقعی نیست ولی نسبتا دو قطب در مورد پردازش گفتار است . ICT حاکم اصالتا سیستماتیک و ذاتا وحدت یافته است در وجود این ارتباطات انسانی می باشد (برخلاف ماشین و مادون انسان ) نه تنها در درجات متعدد سازمان همچنین در درجات متعدد هوشیاری نیز عمل می کند .ICT در توجه به سازمان ،درروابط بین قسمتها ،در تمرکز بر الگو مورد نظر ببیشتر از روابط طولی منظم است .و درتوجه به حوادثدر بافت که آنها بیشتر از جدایی حوادث از محیط بافتشان اتفاق می افتد .(استیتگلاس ،1978،صفحه 304)
مشاوره منظم "2"
در این قسمت به توجیه برای مشاوره منظم با زوج هایی که تجربه فقدان جنینی پس از آزمایش ژنتیک داند می پردازیم .این رویکرد توضیح می دهد اختیارات زوج را به عنوان یک واحد به خوبی افراد .سنجیدن ومداخله در بحرانهای هیجانی و عاطفی ، پویش های ارتباطی زوج وکاوش کردن خانواده گسترده و رابطه های سیستم بزرگتر ،مداخله حمایتی،اعتبار یابی وبهنجارسازی شکایت پیش بینی شده است .ایجاد کردن معنی برای فقدانها وساختن توجهات حمایتی در منابع اجتماعی در حال حاضر وسرمشق برای آینده لازم می ببباشد.
مراقبتهای موردی مراحل و مکانیسم های کوشش شده برای معالجه بعداز فقدان را توضیح می دهد .مشاوره منظم با زوج ها یی که تجربه فقدان جنین عد از آزمایش ژنتیک پیشنهادات در مانگران خانوده یک سیر جدید وتند در عرصه یادگیری وتمرین با جمعیتی متنوع که در حالت گذرای آسیب پذیر است .
همینطور این رویکرد زوج ها را در دوباره بدست گرفتن سیر رشدی پیشرفت آنها قادرمی کند وکالبد خانواده را در چهارراه مهم زندگی زوج جوان تقویت می کند .
زوجین نوعی ترس در سبک انرژی دهی وانرژی گیری دارند که باعث خودتردیدی جامع وغیر احساسی می شود به اصطلاح چهارچوب منجمد می گویند یعنی ترتیب وتنظیم پیکرها ی اعضای خانواده برحسب موقعیت و حالت آنها (مجسمه خانواده )است ؛ یعنی از لحاظ گرافیکی ،جنبه های ناراحت کننده ودردناک وپنهان زندگی خانوادگی نمایش داده می شود .