اختلالات يادگيري
اختلالات يادگيري
كودك شما عليرغم هوش نرمال و گاه بالاي خود، در انجام تكاليف مدرسه مانند خواندن، نوشتن، رياضيات و... دچار مشكل است. او هر روز به هر بهانه اي مي خواهد از مدرسه رفتن، سر باز زند. هنگامي كه از او مي خواهيد از روي متن درس جديد برايتان بخواند، هزار بهانه مي آورد و سرانجام با فشار و مكث هاي بيش از حد، دست و پا شكسته متن را با غلطهاي فراوان مي خواند. بارها با او جدول ضرب را تكرار مي كنيد، اما هر بار اشتباه مي كند، حروف الفبا را به ترتيب با شعر ياد مي گيرد، اما اگر بپرسيد بعد از حرف "ص" چه حرفي است؟ نمي تواند مستقيما جواب دهد و بايد از اول حروف الفبا رابراي خود بگويد. به سادگي براي شما فيلمي را كه ديده تعريف مي كند، اما اگر از او بخواهيد در موردهمان فيلم دو خط برايتان بنويسد، از اين كار سرباز مي زند... در اين مواقع بايد با مراجعه به يك روانشناس متخصص، ابتدا از بهره هوشي فرزند خود و به دنبال آن ابتلا يا عدم ابتلاي او به اختلال
يادگيري مطمئن شويد. متخصص با پرسيدن سوالاتي درباره مسائل مرتبط با پيش – حين و بعد از تولد
كودك و شرايط خانوادگي و عملكرد تحصيلي او و همچنين چند آزمون اختصاصي شما را راهنمايي
خواهد نمود.
اصطلاح كودكان داراي ناتواني يادگيري به كودكاني اشاره دارد كه در يك يا چند مورد از فرايندهاي اساسي روان
شناختي از قبيل درك و فهم ، استفاده از زبان گفتاري يا نوشتاري اختلال داشته باشند. اين تعريف كودكاني را كه
مشكلات يادگيري ناشي از معلوليتهاي بينايي ، شنوايي يا حركتي، عقب ماندگي ذهني ، مسائل عاطفي يا محروميت
هاي محيطي ، فرهنگي يا اقتصادي دارند ، دربر نمي گيرد . بطور كلي مي توان گفت، دانش آموزي داراي ناتواني
يادگيري است كه:
داراي بهره هوشي متوسط و بالاتر است.
فلتخم از نظر حواس ( بينايي و شنوايي و... ) سالم است.
از امكانات محيطي و آموزشي نسبتاٌ مناسبي برخوردار است.
مشكل رفتاري حاد ندارد.
از نظر پيشرفت درسي با توجه به سن و هوش از ساير همسالان خود عقب تر است.
لماش اختلالات زبان : اختلال در زبان دروني ، زبان دريافتي ، وارونگي كلمات و...
دچار حواس پرتي و فراموشي جزئيات مهم درس است.
عدم هماهنگي چشم و دست در حركات وي مشهود است.
سفن هب اعتماد او پايين است.
كارها را به تاخير مي اندازد و براي اتمام آنها انگيزه اي ندارد.
مظنم ان يمشچ حركات دارد.
مشكلات يادگيري در پيشرفت تحصيلي يا فعاليتهاي روزمره مستلزم مهارت خواندن، رياضيات ونوشتن به ميزان
قابل ملاحظه اي اختلال ايجاد مي كنند. اختلالات يادگيري ممكن است تا بزرگسالي نيز ادامه پيدا كنند. امكان
دارد كه اختلالات يادگيري با روحيه ضعيف، عزت نفس پايين و كمبود مهارتهاي اجتماعي همراه باشد. ميزان ترك
تحصيل كودكان يا نوجوانان مبتلا حدود 4.% گزارش شده است. بزرگسالان مبتلا به اين اختلال، ممكن است در
زمينه هاي استخدامي يا سازگاري اجتماعي با مشكلات جدي مواجه شوند. همچنين ممكن است در 1. تا 25 % افراد
مبتلا به اختلال سلوك، اختلال لجبازي – نافرماني، اختلال بيش فعالي – نقص توجه واختلال افسردگي، اختلال
يادگيري نيز ديده شود. شيوع آن بين 1 تا 2% گزارش شده است.
75 % دانش آموزان داراي ناتواني يادگيري در مقايسه با دانش آموزان عادي همتاي خود، در مهارت هاي اجتماعي
كمبود دارند . اين كودكان به علت مشكلات ميان فر دي با همسالان، اغلب از سوي همكلاسي هاي خود پذيرفته
نشده، از سوي آنها طرد شده يا ناديده گرفته مي شوند . پذيرفته نشدن از سوي همسالان، بدبيني كودك به درس و
مدرسه، گوشه گيري، تنهايي و افت تحصيلي او را در پي دارد . هوش از عوامل مهم انتخاب بهترين راه حل در
موقعيت هاي حل مساله ميان فردي است، چه بسا با داشتن بهره هوشي بهنجار ولي خودانگاره و عزت نفس پايين
در كودك نتوان عملكرد خوبي از او انتظار داشت.
مشكل اساسي و پايه در ناتواني يادگيري، اختلال در پردازش اطلاعات (توجه، درك، حافظه و زبان) است كه بر روي
تفكر، گوش دادن و صحبت كردن كودك تاثير مي گذارد.
از انواع ناتواني هاي يادگيري مي توان به نارساخواني، نارسا نويسي، ناتواني در رياضيات و ... اشاره كرد.
علل ناتواني هاي يادگيري:
گرچه ويژگي هايي مانند دشواري در خواندن دقيق، رواني، هجي كردن، نوشتن، سازماندهي، بياد سپاري
اطلاعات و دشواري در سرعت پردازش، وجود دارند كه مي توانند با نارساخواني همراه شوند، پاسخ اين
مشكلات در دستان معلم و مدرسه است. نارساخواني با فضا و محيط آموزشي ارتباط بسيار نزديكي دارد. برخي
از فضاهاي آموزشي به شيوه مانوس با نارساخواني شكل گرفته اند يعني انتظارات، تكاليفي كه در نظر گرفته
مي شوند، مواد و موضوعات آموزشي ارائه شده و اينكه اطلاعات چگونه ارائه مي شوند، همگي متناسب با دانش
آموزان نارساخوان است. اين امر مي تواند براي كاستن از تاثير نارساخواني روي افراد، گسترش يابد.
در بروشور بعدي، به راههاي تشخيص و درمان اوليه اختلالات يادگيري خواهيم پرداخت.
انواع ناتوانی های یادگیری
مهمترین ناتوانیهای یادگیری عبارتند از :
ناتوانی در خواندن
ناتوانی در ریاضیات
ناتوانی در بیان کتبی یا نوشتن
ناتوانی در خواندن : Dyslexia
مشکلات خواندن از اساسی ترین مشکلاتی است که کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری با آن مواجه هستند ، زیرا کودکی که نمی تواند بخواند شانس بسیار کمی برای موفقیت در مدرسه دارد . علاوه بر آن گاهی دشواریهای خواندن این کودکان با مشکل هجی کردن نیز همراه است . ناتوانی در خواندن ، اختلالی است که به رغم تجارب کلاسی متعارف ، شخص در کسب مهارتهای زبانی خواندن و هجی کردن که متناسب با توانایی هوشی اش باشد، عاجز است .
ناتوانی در ریاضیات : Dyscalculia
ناتوانی در ریاضیات عبارت است از اختلال در توانائیهای ریاضیات که در اثر آسیب ارثی، فرایندهای رشدی مراکز مغز که زمینه رشد تواناییهای ریاضی است ، به وجود می آید . کودکان مبتلا به ناتوانی در ریاضیات در زمینه درک روابط فضایی دچار مشکل شدید هستند .
ناتوانی در بیان کتبی یا نوشتن : Dysgraphia
فرایند نوشتن پیچیده است و به مهارتها و تواناییهای مختلفی بستگی دارد و مستلزم درک صحیحی از الگوهای نمادین نوشتاری است . مهارت نوشتن با کارکرد حرکتی چشم و هماهنگی حرکات ارتباط دارد ، همچنین مستلزم هماهنگی حرکتی چشم و دست ، کنترل بازو ، دست و عضلات انگشت است . مشکلات نوشتن اکثراًدر بین کودکان دارای صدمات مغزی ، آسیبهای خفیف مغزی و کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری دیده می شود. ناتوانی در نوشتن شامل : ناتوانی در املاء نویسی، دستخط و انشانویسی می شود .
مهارت املانویسی یکی از مهارتهای مهم زبان نوشتاری است که نوشتن نیمه فعال محسوب می شود . املای یک کلمه پیچیده تر و دشوارتر از خواندن آن است چرا که در خواندن ، نشانه ها و حروف الفبا در بازشناسی کلمه وی را یاری می کنند اما در نوشتن دانش آموز باید بر روابط آواها و نشانه ها ، تجزیه واژه ها و نحوه ترکیب عناصر متشکله آن آگاهی و مهارت کامل داشته باشد .
علل ناتوانی های یادگیری
جهت شناسایی و سبب شناسی ناتوانی های یادگیری، سوالاتی در زمینه های زیر پرسیده شده و نتایج آن مورد بررسی قرار می گیرند:
الف) ضعف عوامل آموزشي:
آیا کودک به هر دلیل خاصی، تعداد زیادی از روزهای مدرسه غایب بوده است؟
آیا آموزش او به هر دلیلی، مختل بوده است؟
آیا بدون مداخله آموزشی، (کلاس تقویتی، معلم خصوصی و...) سابقه مردودی وجودداشته است؟
آیا کودک توسط معلمین یا دیگر کارکنان مدرسه مورد سوءرفتار و تنبیه بدنی قرار گرفته است؟
آیا کودک توسط آموزگاری ناشایسته آموزش داده شده است؟
ب) عوامل محيطي
عوامل محيطي بسياري وجود دارد كه مي تواند به پيچيدگي ناتواني هاي يادگيري بيفزايد و حتي شايد سبب ساز آن باشد . از جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1- تجربه اولیه ناکافی:
- جدایی طولانی کودک از والدین بویژه مادر، به هر دلیل (این جدایی در دوران نوزادی تاثیرات شدیدی بر رشد کودک دارد)
- بیماری، ضعف و ناتوانی شدید و طولانی در دوران نوزادی یا سالهای اولیه زندگی کودک
- کودکی که مورد بی توجهی قرار گرفته و از تاثیر و همراهی متقابل والدین، بزرگسالان یا سایر کودکان در لحظات یا فرصتهای موثر زندگی شدیدا محروم می شود.
2- هریک از مشکلات رفتاری زیر در دوران شیرخوارگی یا سالهای اولیه زندگی:
- گریه زیاد غیر معمول
- الگوی نامناسب خوابیدن
- ضعف الگوهای مناسب تغذیه
- ناآرامی بیش از حد
- بی حالی، بی علاقگی
3- اختلافات فرهنگی – زبانی
- آیا کودک در خانواده ای به دنیا آمده که توانایی انعکاس ارزشها و گرایشهای مسلط در فرهنگ غالب را ندارد؟
- آیا خانواده کودک به زبانی غیر از زبان رایج در جامعه و مدرسه صحبت می کنند؟
- آیا کودک می تواند به زبان رایج جامعه صحبت کند؟
4- سوء تغذیه:
آیا کودک در دوران اولیه زندگی به هر دلیل خاصی مانند وضعیت اقتصادی، بیماری طولانی و غیره از سوء تغذیه رنج برده است؟
5- رشد اجتماعي و عاطفي
بسياري از كودكان مبتلا به ناتواني يادگيري مضطرب ، نامطمئن و بي اختيار و سركش هستند كه ممكن است اين رفتارها با فقدان امنيت طبيعي ، ثبات محبت و گرمي و پذيرش در منزل و محيط مدرسه پيوند داشته باشد .
ج) عوامل رواني
امكان دارد كودكان مبتلا به ناتواني هاي يادگيري در عملكردهاي رواني پايه چون ادراك ، حافظه و شكل درون به مفاهيم اختلال داشته باشند .
د- عوامل فيزيولوژيكي
بسياري از متخصصان بر اين باورند كه علل اساسي و عمده ناتواني هاي يادگيري آسيب ديدگي مغزي ، شديد يا جزيي و صدمه وارده به دستگاه عصبي و مركزي است .
ه- عوامل ژنتيكي
شواهدي در دست است كه نشان مي دهد ناتواني هاي يادگيري احتمالا در برخي خانواده ها بيش از ديگران ديده مي شود در واقع عوامل ژنتيكي در شمار وسيعي از ناتواني هاي يادگيري نقش دارد .
ز – عوامل بيوشيميايي
اختلال هاي گوناگون متابوليكي در حكم عواملي هستند كه موجب ناتواني هاي يادگيري مي شوند مثل هايپوگليسمي ، كم كاري تيروئيد و …
و- عوامل پيش ، هنگام و بعد از تولد
شرایط مادر در دوران بارداری و پیش از بارداری، زمان تولد کودک و همچنین پس از تولد
ژ- تاخير رشد
بنا به گفته برخی متخصصان، عدم ظهور علائم رشد برخي از كودكان مبتلا به ناتواني يادگيري ممكن است از تاخير رشد برخي اجزاي دستگاه عصبي مركزي سرچشمه گرفته باشد كه اين گونه كودكان پس از بزرگتر شدن بر اين مشكلات غلبه مي كنند .
چ- نقص جزيي در كار مغز
به نظر مي آيد هر گونه نتيجه گيري درباره ي حياتي بودن آسيب ديدگي مغزي در كودكان مبتلا به ناتواني يادگيري در بهترين شرايط فقط جنبه تجربي و آزمايشي دارد . سبب شناسي بيش از هر موضوع ديگر به موضوع پيش گيري تكيه دارد .
تشخيص اختلالا ت يادگيري
با توجه به تعاريفي كه از دانش آموزان داراي مشكلات يادگيري گفته شد به نظر مي رسد معلمين از جمله اولين كساني هستند كه متوجه اينگونه دانش آموزان مي شوند و پس از اينكه روشهاي گوناگون ياد دهي – يادگيري را اجرا مي كنند ولي در مورد چنين كودكاني به موفقيت چشمگيري نمي رسند آنان را به مراكز آموزش وتوانبخشي مشكلات ويژه يادگيري هدايت مي كنند .
مراحل ارزيابي و تشخيص در مراكز آموزشي مشكلات ويژه يادگيري:
1- پيشينه كاوي و مصاحبه : كه عموما شامل تهيه تاريخچه كلي از زندگي فرد كه به وسيله بازنگري پرونده هاي كودك مصاحبه با والدين ، معلمين و خود كودك تهيه مي شود .
2- مشاهدات باليني : مشاهده گر در حين مراحل ارزيابي اطلاعاتي را از خصوصيات و ويژگيهاي رفتاري كودك به دست مي آورد كه او را در امر تشخيص ياري مي دهد .
3- آزمون هاي رسمي
الف : آزمون روانی شناختي وكسلر :
يك تحول مهم در تشخيص و جاي دهي كودكان ويژه دريافتهاي جديدي است كه از چگونگي استفاده از آزمونهاي رواني ، شناختي بدست آمده است . اين گونه ارزيابي و تشخيص ما را به اين حقيقت رهنمون مي شود كه خدمات آموزش و پرورشي بايد حوزه وسيعي را دربرگيرد و سعي شود تا دانش آموز كه در اكثر حيطه هاي يادگيري عادي است ولي مشكلات يادگيري خاصي دارد بتواند در كلاس عادي آموزش ببينند و در عين حال به كمك هاي تكميلي ويژه دسترسي داشته باشد . براي نيل به اين اهداف آزمون وكسلر يكي از ابزارهاي نسبتا گويا و فراگير است كه جهت ارزيابي كودكان با مشكلات خاص يادگيري كاربرد فراواني دارد .
ب : آزمونهاي بينايي مانند: ديداري حركتي بندر – گشتالت – آزمون ادراكي بينايي فراستيگ
ج : آزمونهاي شنوايي وپمن
د: آزمون هاي پيشرفت تحصيلي : پيشرفت تحصيلي خواندن – پيشرفت تحصيلي نوشتن - پيشرفت تحصيلي رياضيات
ه : آزمون رشد حركتي لینکلن- اوزرتسكي
و : آزمون برتري طرفي
ز: آزمون ادراک دیداری فراستیگ (1964) ، فراستیگ معتقد است ادراک یکی از اعمال روانشناختی اولیه است که بدون آن تمام اعمال بدن بجز ساده ترین آنها از قبیل تنفس و دفع متوقف می شود و زنده بودن را ناممکن می سازد. ادراک عبارت از توانایی تشخیص و تفسیر محرکها می باشد که از طریق ارگانهای دریافت کننده بوقوع نمی پیوندد بلکه در مغز روی می دهد. او معتقد است اگر رشد ادراک دیداری، که بین 5/3 تا 5/7 سالگی اتفاق می افتد با تاخیر همراه باشد، موجب برخی آسیب های شناختی خواهد شد. وی برای سنجش انواع مهارت های دیداری 5 تست فرعی در نظر گرفته است که عبارتند از:
- هماهنگی حرکتی – دیداری
- تشخیص شکل زمینه
- پایداری یا ثبات شکل
- طرز قرار گرفتن شکل درفضا
- ارتباطات فضایی
در بخش سوم به روشهای درمان این اختلال خواهیم پرداخت.
تهیه و تنظیم:
نرگس علیرضایی
کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی
saharalirezaee@yahoo.com