آموزش متوسطه
مقدمه
آموزش و پرورش نهاد اجتماعی است که در بالندگی هویت فرد و تبلور شخصیت و ی می تواند نقش بسار مهمی را بازی کند . مدرسه از آن رو در رشد شخص نقش حیاتی دارد که اولاً در دورانی که از تکامل او وارد عمل می شود که یادگیری به سهولت انجام می شودو ثانیاً ، با کنترل مثبتی که در مربیان کودکان و نوجوانان اعمل می کنند امر بالندگی و رشد شخصی آنان را جهت زندگی فردی و فردی اجتماعی فرد مفید ، سرعت می بخشند.
دانش آموز تنها برای آن به مدرسه نمی رود که مهارت بیاموزد و معرفت اندوزد ، بلکه مدرسه ، در جهت آفرینندگی و راهنمایی او نیز وظیفه ی حتمی دارد . آموزش مهارت ها و رشد خلاقیت ، بدون یک برنامه صحیح راهنمایی میسر نمی باشد . راهنمایی دانش آموزان از آن جهت ضروری است که الگوهای رفتاری و ویژگی های شخصیتی آنان را فردی به فرد دیگری متفاوت است و از این رو لازم می آید علاوه برکار کردن در گروه ، به فرد فرد آنها نیز توجه نشودو کمک های متناسب به هر کدام از آنها نیز فراهم آید . تنها در این صورت است که می توانیم مطمئن شویم که به کیفیت تعلیم و تربیت توجه لازم و مبذول شده است .
رشد سریع جمعیت دانش آموزی و لزوم توجه به استعدادها و تفاوت هایی فردی آنان و همچنین گسترش علوم و فناوری و توسعه رشته ها و گرایش علوم و فناوری و توسعه ی رشته ها و گرایش های تحصیلی و نیز تجدید نظر در نظام آموزش و پرورش ، توجه به برنامه راهنمایی را به عنوان یک ضرورت مطرح نموده است و تنوع رشته ها و گرایش های تحصیلی در آموزش متوسطه و آموزش عالی ، همچنین گوناگونی و دامنه وسیع مشاغل در جامعه ی امروز و ارتباط تحصیلات با شغل ، ایجاب می کند دانش آموزان برای آینده تحصیلی و شغلی خود برنامه ریزی کنند. بدون شک برنامه ریزی نیازمند تعیین و تصریح هدف است در آن نیز به اطلاعات منظم و دقیق و از امکانات تحصیلی و مشاغل و تخصص های مورد نیاز جامعه محتاج است . تحول جامعه سنتی به صنعتی مشکلات فراوانی را در تصمیم گیری مناسب حرفه ای به وجود آوردبه عنوان مثال می توان گفت در جامعه ی صنعتی به علت تنوع و تعدد حرفه و مشاغل و نیز پیچیده بودن روابط بین افراد ، طرح ریزی حرفه ای و انتخاب شغل با مشکلات زیادی مواجه است . در جامعه صنعتی افرادی که حائز تخصص نباشند بیکار ی مانند ، چنین بیکاری از نظر روانی و نیز اجتماعی قابل مطالعه و بررسی است . با پیاده کردن برنامه های صحیح راهنمایی شغلی و حرفه ای در مدارس و جامعه ، می توان طرح ریزی حرفه ای را به درستی اجرا و از بروز بیکاری های پنهانی و آشکار تا حدود زیادی پیشگیری نمود.
راهنمایی شامل ارزیابی با ترکیب ماهرانه ای از معیار های آموزشی و پیش بینی شخصیت آینده ی نوجوانان است . مدرسه باید قادری به ارائه ی تصویر روشنی از توانایی های هر یک از دانش آموزان باشد . بنابراین تا آن جا که امکان پذیر باشد باید مشاوران راهنمایی شغلی برای کمک به انتخاب رشته تحصیلی مناسب (با توجه به نیاز بازار کار ) در دسترس باشند تا مشکلات یادگیری را تشخیص دهند و هنگام ضرورت در مورد حل مشکلات اجتماعی نیز دانش آموزان را یاری دهند با توجه به مطالب ذکر شده ، لازم سات در مورد میزان تاثیر آموزش درس برنامه ریزی تحصیلی و شغلی در افزایش اطلاعات و آگاهی دانش آموزان به منظور انتخاب رشته تحصیلی مناسب تحقیق انجام بگیرد.
تعریف و بیان مسئله
آموزش متوسطه مصادف با زمانی است که جوانان راهی را که به سوی زندگی شغلی آینده منتهی نی شود انتخاب می کنند . راهنمایی شغلی که دانش آموزان را قادر به انتخاب یکی از مسیرهای مختلف می کند نباید درهای ورد به امکانات دیگر و امکانات بعدی را ببندد. نظام آموزشی باید به قدرکافی انعطاف پذیر باشد تا تفاوت های فردی را در سازماندهی طرح تحصیلی در نظر بگیرد و در ارتباطی میان دورهای تحصیلی برقرار کند.
انتخاب مسیر خاصی از آموزش عمومی یا حرفه ای باید براساس ارزیابی دقیق نقاط قوت و ضعف دانش آموزان تعیین نشود. ارزیابی های تحصیلی که بخشی از ارزیابی های عمومی به شمار می آیند نباید با تکیه بر مردودی و یا معیارهای کلیشه ای ، دانش آموزان ضعیف تر را به سمت کارهای عملی هدایت کند و یا دختران را به دور از تکنولوژِ و علم نگهدارند.
دانش آموزان دوره ی متوسطه با انتخابب شغل و اشتغال فاصله زیادی ندارند، در نتیجه مقدمات اشتغال باید فراهم آید . در پایان این دوره اساسی ، دانش آموزان باید با توجه به آزموخته های خود بتوانند به بازار کار راه یابندو زندگی مستقلی را آغاز کنند، لذا اطلاعات شغلی ارائه شده در آموزش متوسطه باید جوانان را برای درک و پذیرش مسئولیت های شغلی آماده سازد. مخصوصاً این اطلاعات و نیز آموزش ها باید طوری ارائه شوند تا آن دسته از جوانان که به هر دلیل با ادامه تحصیلات دانشگاهی موفق نمی شوند ، آماده ی اشتغال و جذب در بازار کار گردند. همچنین به آن گروه از نوجوانانی که وارده دانشگاه می شوند ، کمک کند تا در رشته تحصیلی خود و موضوعات درسی یک محصل بی جهت تحت تاثیر آرزوها و امیال والدینش قرار می گیرند ممکن است آرزوها و امیدهای آنان از آن ها که وی برای خویشتن دارد متفاوت باشند در چنین صورتی ، دانش آموز باید با مشاوره مدرسه خود یا با معلمی گفتگو کند که ممکن است بتواند هم به او و هم به والدینش کمک نماید تا بروی برنامه ای که علایق و توانایی های دانش آموزان تناسب بیشتری دارد ، ه توافق برسند (شورتزر، بروسائی ،ص 312، 1369)
ضرورت و اهمیت بررسی
پیچیده تر شدن زندگی در تمام زمینه ها از جمله امور مربوط به تحصیلات ، تصمیم گیری مناسب را مشکل می سازد . پیچیدگی جهان پیرامون ، گستردگی فناوری و توسعه آموزش فنی و حرفه ای و نیز توجه به تفاوت های فردی ایجاب می کند که انسان ها با استعدادها ، رغبت ها ، امکانات و محدودیت های خود به طور واقع بینانه ای آشنا شوند و تصمیمات خود را براساس اطلاعات صحیح اتخاذ کنند.
همچنین امروزه پیشرفت علم و توسعه فن آوری و تنوع و تعدد بینش از حد مشاغل ، انتخاب و تصمیم گیری را مشکل کرده است . بدهی است که در چنین شرایطی لازمه انتخاب صحیح و تصمیم گیری مناسب و عاقلانه وجود اطلاعات دقیق و موثق درباره مشاغل و نیز فرد انتخابگر است که از طریق برنامه های راهنمایی شغلی فراهم آید.
اصلاح و تقویت فرایند راهنمایی تحصیلی و شغلی به گونه ای که انتخاب رشته های تحصیلی متناسب با استعداد و علاقه دانش آموزان و همچنین امکانات و نیازهای واقعی جامعه ورت پذیرد ، می تواند کارایی دوره متوسطه را بهبود و افزایش بخشد. ابعاد دیگر اهمیت و ضرورت پژوهش عبارتند از :
1- اگر دانش آموزان بر اساس استعداد ، علاقه و مطابق با نیازهای جامعه تحصیل کنند. اولاً موفقیت دانش آموز در تحصیل و شغل به اندازه ی زیادی قابل پیش بینی می شود ثانیاً از تشویش و نگرانی فردی در مورد انتخاب شغل که امر مهمی در زندگی است . چلوگیری می شود و ثانیاً از ضرروزیان های احتمالی در جریان تاثیر رشته و ترک تحصیل دانش آموزان در سالهای بعد از انتخاب رشته تحصیلی جلوگیری خواهد شد .
2- آشنایی هر چه بهتر و بیشتر دانش آموزان با دوره متوسطه و کم کردن موانع و مشکلات و افت تحصیلی ناشی از عدم آگاهی آنها از این نظام آموزشی .
مروری بر پیشینه ی تحقیق
1- ضرورت و اهمیت تعلیم و تربیت
منظوراز آموزش و پرورش توسعه و تکامل انسان است. هرنظام آموزشی عاری ازارزش ها با مفهوم
ومعنای اصطلاح آموزش و پرورش مطابقت نخواهد کرد ، به طوریکه گفته شده است آموزش و پرورش دارای دو مفهوم یا بهتر بگویم همانند یک سکه دو رو: که یک روی آن آموختن دانستنی ها و مهارت ها است . وروی دومی آن رو کردن به ارزش هایی است که به کار بستن آنها زمینه تکامل آدمی است . نظام آموزشی که در جستجوی ارزش های منفی است نظام بدی است، همچنان نظام آموزشی که وجود ارزش ها را انکار می کند فلسفه آموزش و پرورش را انکار می کند، انکار فلسفه آموزش و پرورش در نتیجه نادیدن ارزشها و بکاربستن آنها نشانه تنزل افراد و جامعه هایی است که ا ز آن روی بر می گردانند .
به این اساس نظام آموزشی رویگردان از ارزشها در نتیجه رویگردان از فرهنگ انسانی به جای هماهنگ کردن کودکان و نو جوانان با جامعه و فرهنگ و تمدن، می خواهد از آدمی به گفته “نیچه ” یک سکه رایج بسازد یا تهی کردن اوازویژگی های فردی و از خود و از فرهنگ انسانی تاریخ وسنت مانع تحول وتکامل آدمی می شوند، زیرا که انسان شدن آدمی دربرخورداری ازفرهنگ است وبخش بزرگ ازآن همواره ریشه درگذشته وتاریخ وسنت دارد.
پس اولین مقصود آموزش و پرورش این است که بداند که چه چیز برای انسان خوب است ،همچنین بداند که آیا این خوب ها، ارزش ها دارای سلسله مراتب هستند، یا نه اگر دارای سلسله مراتب هستند کدام ارزش ها در مقام و الا تری قرار دارند تا از طریق آموزش و پرورش تحقق یا بند؟
مثلا فیلسوف آرمان گرا و هم واقع گر ای دینی بر ای ارزش ها سلسله مراتب قایل اند ، بطوریکه ارزش ها ی معنوی بر تر از ارزش های مادی است، ودراین سلسله مراتب، ارزش های دینی در ردیف بالاتری قرار میگیرند. زیرا آنها به تحقق هدف نهایی یعنی یگانگی انسان با نظام معنوی کمک کند،به این سان مشخص می شود که چگونه آموزش و پرورش به جوانان و نوجوانان کمک کند، تا به تناسب مراحل رشد و توسعه شان ارزشها را به ترتیب او لویت واهمیت شان بفهمند ، بپذیرند وبا آنها زندگی کنند.
آموزش و پرورش سعی می کند نوجوانان و جوانان را به سوی ارزش های والا بکشاند به طوری که آنها را بفهماند تا بپذیرند و به آنها عمل کنند. نو چوانان و جوانان را با محیط ( بد ) ساز گار نخواهدبود بلکه آنان را برای بهتر کردن محیط زندگی تشویق و ترغیب خواهد کرد، چنین آموزش و پرورش نه تنها به نیازهای کنونی و فوری نوجوانان و جوانان بی اعتنا نیست بلکه این نیاز ها را هم به درستی به سوی چیز هاو امور مهمتر با چشم انداز های دورتر و فراسوی عینیت سوق خواهد داد، ممکن است پرسیده شود که چه نوع آموزش و پرورش به جای آموزش های حرفوی خاص به یاد گیرنده زمینه فکری و سابقه ذهنی آنان را به یاد گیری مهادت ها مورد نیاز قادر می سازد، به عبارت دیگر در این نوع آموزش و پرورش چالش فکری و تحریک یاد گیرنده به تفکر منطقی و خلاقیت مورد نظر است، که یاد گیرنده را برای یادگیری های سریع بعدی مطابق با نیاز مندی های متحول زندگی توانا می سازد در نتیجه آموزش و پرورش ، انسان یاد می گیرد چکونه زندگی را بسازد ، چکونه علاقه ها و توانایی های ویژه خود را توسعه دهد و چگونه زندگی کند .به این سان اساس و بنیاد آزادی را بگذارد و مسولیت انسانی خود را از طریق آموزش و پرورش آزاد بپذیرد. مضمون اساسات یک قسمت عمده علم پیداگوژی را تشکیل میدهد . و یا به عبارت دیگر اساس و یا بنیاد علم پیداگوژی را تشکیل می دهد، این مضمون برای دانشجویان تعلیم و تربیه و یا کسانیکه به تعلیم و تربیه نسل جوان سرو و کار دارند از دو لحاظ قابل اهمیت است .
· دانشجویان از این طریق به مسایل بنیادی پیداگوژی و تعلیم و تربیه هم چنان جریانات علمی که در طول تاریخ این علم به میان آمده آشنائی حاصل میکنند.
· دانشجویان از طریق آشنائی به اساسا ت تیوریکی پیداگوژی برای فعالیت های عملی آینده طوری آماده میگردند که در کار های عملی خود پیرامون تعلیم و تربیه بدون اشتباهات و اگاهانه عمل نمایند.
پیداگوژی و یا علم تعلیم و تربیه اگر چه به حیث علم تیوریکی تکامل نموده اما در عین حال یک علم عملی نیز می باشد،که این در حقیقت را بطه تیوریکی به عمل را نیز نشان می دهد. تحقیقات نشان می دهد که هر عملی که متکی به یک تیوری علمی نباشد یک عمل کورکورانه است ، که از اشتباهات خالی نخواهد بود . به اساس این واقعت هرکس که می خواهد در پیداگوژی و یا روانشناسی تخصص پیدا کند، باید قبل از کار عملی به اساس تیوریکی و مفاهیم اساسی تعلیم و تربیه آشنائی پیدا کند .
اساسات تیوریکی پیداگوژی از مفاهیم اساسی شروع می گردد که بنیاد این علم را نشان می دهد.
تعلیم و تربیت یا آموزش و پرورش ( Education)
تعلیم و تربیت در زمانه های مختلف مفاهیم گوناگون بخود گرفته و در رابطه با شرایط عقیدتی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تحول یافته است. تعاریف مختلفی از مفهوم تعلیم و تربیت به بعمل آمده است که برخی از آنها به قرار ذیل اند.
تعلیم و تربیت آموزش و پرورش فعالیتی است مداوم ، جامع و برای همه، برای رشد و تعالی انسان ، غنای فرهنگ و تکامل جامعه.
تعلیم و تربیه ، آموزش سازمان یافته و پیوسته ئی است که برای انتقال مجموعه ئی از دانش ها ، مهارت ها و تفاهمی که برای کلیه فعالیت های زندگی ارزشمند میباشد طرح ریزی شده است.
آموزش و پرورش مجموعه منظمی از فعالیت های معلم و شاگرد است.
تعلیم و تربیت یا آموزش و پرورش عبارت است از تمام عملیه ها ، اثرات ، راها ، و روشهای که برای رشد و تکامل تمام توانائی های جسمی ، ذهنی ، معرفتی ، اجتماعی ، روانی ، اخلاقی و همچنین مهارتها و نگرش ها و رفتار انسان بکار میرود البته به نحوی که شخصیت انسان را تا ممکن ترین حد آن رشد دهدو یکی از ارزش های مثبت جامعه ئی که در آن زندگی میکند باشد.
تعلیم و تربیت عبارت از انتقال منظم یک سلسله معلومات ، مهارتها و فعالیتهای هدفمندی است که افراد را با در نظر داشت شرایط دینی ، مذهبی ، اجتماعی ، اقتصادی، فرهنگی و غیره غرض ایجاد تغیر مطلوب و سالم و مثبت برای زندگی آبرو مند انسانی ازهر حیث آماده میسازد.
کلمه ( Education) درحال حاضرودرسطح بین المللی به چهار
معنا به کارگرفته شده است : به معنای مؤسسه یا نهاد (الف ) به معنای عمل یا تاثیر ( ب) به معنای محتوا ( ج) و به معنای نتیجه یا محصول(د )
الف : تربیت به مهنای مؤسسه یا نهاد به مجموعه ساختهایی اطلاق می شودکه در زمان معین در یک کشور یا در گروهی از کشور ها غایتشان تربیت افراد ملت است .
ب: تعلیم و تربیت به عنوان عمل یا نفوذ پر معنا ی که غالبآ تا سال 1950 برای ایجوکیشن در نظر گرفته می شد منطبق است . آنجا ک دور کیم ( 1911 ) تعلیم و تربیت را تآ ثیر ی می داند که نسلهای بزرگسال بر نسلهایی که هنوز برای زندگی اجتماعی به پختگی نرسیده اند می گذارند .
ج: تربیت در معنای محتوا در اولین تقریب بر آنچه “برنامه” نامیده می شود منطبق است . مانند تعلیم و تربیت علمی ،یا تعلیم و تربیت فنی یا تعلیم و تربیت هنری.
د: تربیت به عنوان گ محصول ” اثری است که در چهار چوب تعلیم و تربیت به معنای ” نهاد” و از طریق وسل به تربیت در معنا ” محتوا ” بر تعلیم و تربیت ، به معنای ” عمل و تاثیر ” مترتب می شود و شایسگی و کارایی فارغالتحصیلان آموزشی ، مبین آن است.
2- تاثیر تعلیم و تربیت در بهداشت روانی جامعه
انضباط، به معنای نظم و ترتیب در کارها میباشد و بیانگر مقررات و موازین خاصی است که افراد را وادار به انجام رفتار مطلوب و مناسب میکند. ناتوانی در برقراری انضباط در محیطهای مختلف ازجمله خانواده، محل کار و... پیامدهایی همچون اتلاف وقت، جو عاطفی نامناسب، فقدان تبادل فکری، سردرگمی و عدم پیشرفت را بهدنبال دارد. پدر و مادر، نقشی مهم و اساسی در برقراری انضباط و درپی آن، ایجاد فضای روانی در خانواده دارند. لازم به ذکر است که هدف تربیت و نیز انضباط در خانواده، کلیشهایکردن رفتار و ماشینیکردن فرزندان نیست و این شیوه با اهداف نظم و تربیت، منافات دارد. بنابراین، ضرورت دارد پدر و مادر با آگاهی از عوارض روشهای مستبدانه و آزادگذارنده، درخصوص اتخاذ روش مناسب و منطقی در تربیت فرزندان اقدام کنند. باید توجه داشت که ناکامیها، تعارضها، اضطرابها و بعضی از خصوصیات جسمی، روانی و شخصیتی افراد خانواده، سبب ایجاد کشمکشهای گوناگون شده و نظم و سلامت محیط خانواده را مختل میکند.
بهطور حتم، درک صحیح احساسات افراد خانواده، گامی مثبت درجهت پیشگیری از بروز اختلالها و حل مشکلهای آنان خواهد بود. وقتی پدر و مادر، فرزند را درک کنند و بدون انگیزهی عیبجویی، با دیدهی تفاهم با او رفتار و در برخورد با مسائل، دوستانه عمل کنند، او با احساس اعتمادبهنفس، باور خواهد کرد که آنان، او را میفهمند، میپذیرند و درنتیجه، استرس و اضطراب او پایین آمده و روحیهی پذیرفتن در او بیشتر شده و بهتدریج، احساسهای منفی به احساسهای مثبت تبدیل میشود.
لازم به ذکر است که هر فرد اعم از کودک و بزرگسال، علاوهبر نیازهای جسمی، یکسری نیازهای روانی دارد که از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است ازجمله نیاز به محبت، امنیت، مقبولیت و پذیرش، احساس عدالت در محیط زندگی، تأیید و تشویق، جلب توجه، موفقیت، کسب هویت، استقلال، احترام، کمالطلبی، لذت، احساس تعلق و... بنابراین محترمشمردن فرد، احترام به حقوق او و پذیرش او همانگونه که هست، از مهمترین اصول رابطهی انسانی است. با دقت گوشدادن به صحبتهای فرزندان، توجه به نیازها و دیدن نقاط قوت، تأیید رفتارهای مطلوب، عدم سرزنش مکرر و بیمورد و کمک و همراهی برای رفع مشکلها و نارساییهای آنان، بیانگر رعایت حقوقشان است.
با برخورد مناسب و منطقی است که فرزند، برداشتی مثبت از خود خواهد داشت. در اینصورت، زمینه برای احترام و اعتمادبهنفس در او فراهم شده و قدرت سازگاریِ بیشتر و مناسبتری را درپی خواهد داشت و در غیر اینصورت، اختلال رفتاری بروز کرده و زمینه برای پذیرش انواع آسیبها، مساعد خواهد شد.
شایان ذکر است که ما با داشتن جامعهای جوان، امروز در دوران پرشتابی زندگی میکنیم. تغییرهای فزایندهی فرهنگی و تأثیر عاملهای مختلفی مانند پیشرفت تکنولوژی بهخصوص جهش تکنولوژی ارتباطات، بهداشت روان و سلامت خانواده و جامعه را در معرض تهدید قرارداده است.
عدم برخورداری از مهارتهای اجتماعی مناسب در اثر تربیت خانوادگی نادرست، سبب میشود فرد، مورد توجه همسالان خود قرارنگیرد و او را طرد کنند. چنین افرادی ممکن است دچار افت تحصیلی شوند، احساس تعهد و مسؤولیت در آنان ضعیف شود و رفتارهای اجتماعی مناسبی را از خود بروز ندهند. بنابراین، عزتنفسشان پایین میآید و بسیاری از آسیبهای اجتماعی که آنان را احاطه کردهاند، میتوانند اثرهای نامطلوبی را در آنان ظاهر سازند و ممکن است شاهد رفتارهای ناسازگارانه ازجمله انزوا، گوشهگیری و پرخاشگری و احساسهای عدم موفقیت، بیرغبتی و نیز احساس منفی نسبت به خود در برخی از آنان باشیم.
پرواضح است که تأثیر فرهنگ، دین، جامعه، اقتصاد، مراکز آموزشی و دیگر عاملهای تربیتی بهعنوان عاملهای مهم در ساخت شخصیت را باید درنظر گرفت ولی از طرفی، خانواده بهعنوان اولین و مهمترین محیط اجتماعی با کاربرد شیوههای تربیتی خاص، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.
اجرای روشهای تربیتی پدر و مادر که در افراد مختلف بهصورتهای متفاوت و گاه متناقض اعمال میشود، مسؤولیتی است که گاه بدون هیچگونه مطالعه و آموزش مرتبط، پذیرفته شده و بهعنوان یکهنجار اجتماعی تلقی شده و اعمال میشود و این، درحالیست که برخی از پدران و مادران، خود آمادگی مواجهه با فشارها و استرسهای روزمرهی زندگی را نداشته و مهارتهای فن برقراری ارتباط را که اولین نیاز برای تربیت است، نیاموختهاند.
بهطور حتم، گسترش مراکز ارائهی خدمات فنی و کاربردی در زمینهی افزایش آگاهی پدران و مادران و توسعهی فرهنگ استفاده از این امکانات و نیز آموزش مهارتهای زندگی به خانوادهی کودکان و نوجوانان، همراه با تقویت دیگر عاملهای مؤثر در رشد و تربیت، میتواند سلامت خانواده و بالندگی آحاد جامعه را بههمراه داشته باشد.
3- ضرورت راهنمایی تحصیلی
از طریق راهنمایی تحصیلی اطلاعات صحیح و منظم درباره دروس ، رشته های تحصیلی ، نظام آموزشی ، قوانین و مقرارت مدرسه در اختیار دانش آموزان قرار می گیرد . دانش آموزان بر اساس اطلاعات حاصله درباره ی خصوصیات فردی و نظام آموزشی ، با کمک راهنما به اتخاذ و تصمیم معقول و مناسب در زمینه تحصیلات خودی پردازد. راهنمایی تحصیلی موجب بازدهی و کارآمدی بیشتر نظلم آموزشی کشور ، افزایش پیشرفت تحصیلی و کاهش افت تحصیلی و تقلیل مشکلات رفتاری دانش آموزان ، ایجاد جو سالم و مملو از صفا و صمیمیت بین شاگردان و معلمان ، رضایت خاطر بیشتر دانش آموزان و معلمان ، افزایش اعتماد به نفس در دانش آموزان ، توزیع صحصح دانش آموزان ، رشته های ، آشنا ساختن والدین با روشهای صحیح ربیتی و برقراری ارتباط نزدیک با آنان ، ایجاد فعالیتهای مکمل برنامه براساس علایق و استعدادهای دانش آموزان و برگزاری کلاسهای تقویتی و به منظور کاهش مشکلات اجتماعی دانش آموزان می گردد.
خدمات انجام شده از طریق راهنمایی تحصیلی وسیله ای تسهیل کننده ای در آموزش و پرورش محسوب می شوند. که بدان وسیله دانش آموزان را یاری می دهندتا با موانع یادیگری را از سر را بردارد و سریع تر به اهداف تعیین شده برسد.
تاریخچه راهنمائی تحصیلی
تاریخچه راهنمائی تحصیلی را به دو دلیل بررسی می کنیم . اول آنکه خواننده با یک سلسه اطلاعات نظری آشنا گرددو در جریان چگونگی تغییرات و تحولات آن درقرار گیرد . دیگر آنکه ، برنامه ریزان از مطالب ارائه شده ، در طرح برنامه های آینده استفاده کنند و از اشکالات گذشته : عبرت گیرند و دو باره آنها را مرتکب نشود.
راهنمائی تحصیلی بطور عام از آن زمانی که آغاز گردید که انسان آموزش و تحصیل را آغاز کرد . با ایجاد مکتب خانه ها و مدارس و تجمع عده ای دانش آموز در آن مکان ها ، معلمان به راهنمائی متعلمان پرداختند و آنان را در درس خواندن و نوشتن و یادگیری مطالب یاری دادند.
واژه راهنمائی تحصیلی اول بار در سال 1914 میلادی توسط کلی و سپس توسط برونر از دانشگاه هاروارد بکار گرفته شد . هدف آنان راهنمائی تحصیلی ، کمک به دانشجویان برای انتخاب رشته تحصیلی و کسب سازگاری بیشتر با محیط پیرامون بود . در این معنی ، راهنمادی با تعلیم و تربیت از نظر هدف و روش و نتایج تشابه زیادی دارد و تفکیک آنها از یکدیگر ممکن نیست . در سالهای بعد از 1920میلادی ویلیام پراکتور اظهار داشت که مدارس متوسطه آمریکا بشدت نیازمند به برنامه های راهنمائی هستند و مدعی شد که از طریق راهنمائی تحصیلی دانش آموزان باید بتوانند با مدرسه و عوامل زندگی سازگاری بهتری و بیشتری پیدا کنند در این زمان همانند آموزش و پرورش با راهنمائی بیشتر قوت گرفت . به نظر پراکتور ، دانش آموزان مدارس متوسطه به انتخاب واحدهای درسی ، ایجاد فعالیتهای مکمل برنامه ، و رفع مشکلات درسی و تحصیلی نیاز شدید دارند.
راهنمائی تحصیلی در ایران تاریخچه ای طولانی دارد و از زمانهای بسیار دور چه در نظام آموزشی و چه در خانواده به صورگوناگون اعمال می شده است . راهنمائی تحصیلی مبتنی بر طرح و نقشه در ایران در سال 1332 شمسی با کمک وزارت کار و سازمان صنایع کشور و هیات عمران بین المللی برای انتخاب و انتصاب صحیح کارمندان آغاز و پی ریزی شد و در چند سالی ادامه یافت . پس از تهیه آزمونهای روانی تاسیس دورهای کار آموزی گزینش کارکنان برخی وزارت خانه ها و ارتش و نیروی هوائی بدان طریق انجام گرفت . در سال 1334 شمسی دایره تحقیقات روانشناسی در اداره مطالعات و برنامه های وزارت آموزش و پرورش بوجود آمد و در آنجا چندین آزمون هوشی و روانی تهیه گردید و از طریق آنها به تشخیص کودکان عقب افتاده در مدارس مبادرت شد. این موسسه پس از مدتی تعطیل گرید .
در کنفرانس های آموزش متوسطه که در سال 1337 شمسی در مشهد و آبادن تشکیل گردید تاسیس دروه راهنمائی تحصیلی در آموزش و پرورش به منظور کمک به دانش آموزان برای انتخاب رشته و اشتغال آینده آنان ضروری تشخیص داده شد . لذا مرکز راهنمائی دانش آموزان در اداره کل تعلیمات متسطه بودجود آمد و اجرای آزمون و تشکیل پرونده تحصیلی در چندین مدرسه بطور آزمایشی آغاز شد. به دنبال آن در سال 1338 شمسی عده ای از کارشناسان وزارت آموزش و پرورش جعت تحصیل و تحقیق درباره برنامه های راهنمائی تحصیلی و اجرای برنامه راهنمائی تحصیلی در ایران آغاز گرید.در سال 1346 شمسی که وزارت آموزش و پرورش رسماً از دانشکده های علوم تربیتی دانشگاه ها و مدارس عالی تقاضای تربیت مشاوره تحصیلی را کرد ، دانشگاه تربیت معلم (دانشسرای عالی سابق) به تاسیس دوره لیسانس و فوق لیسانس راهنمائی و مشاوره مباردت ورزید و در سال 1348 شمسی تعداد 49 نفر فوق لیسانس راهنمائی از آن فارغ التحصیل گردیدند . در دوازدهم بهمن سال 1347 شمسی دفتر کل آموزش راهنمائی تحصیلی تاسیس شد و آموزش معلم برای دوره راهنمائی تحصیلی و تالیف کتابهای درسی جدید آغاز گردید. و سرانجام در مه ر ماه 1350 شمسی مدارسی راهمنائی تحصیلی کار خود را رسماً آغاز کردند و امر راهمانئی تحصیلی دانش آموزان را عهده دار شدند.
برنامه راهنمائی تحصیلی در مدارس به علت کمبود و محدودیت نیروی انسانی ، نا آشنائی مسئولان مدارس و اولیا دانش آموزان و نیز دانش آموزان با اهداف و روش کار راهنمائیان تحصیلی ، کمبود ابزار و امکانات ، ضعف آموزش راهنمائان تحصیلی ، فقدان نظام ارزشیابی صحیح و مناسب از تلاشس های راهنمایان تحصیلی ، و بی توجهی به نیازهای جامعه و عومال فرهنگی و اجتماعی و اعمال روشهای اجرائی نادرست ، بامشکلاتی مواجه شد و سرانجام پس از حدود هشت سال تعطیل گردید . حذف راهنمایان تحصیلی از مدارس نباید دلیل بر بی فایده بودن برنامه راهنمائی تحصیلی در نظام آموزشو پرورش تلقی شود. از نظر تاریخی ، در طرح و اجرای برنامه های آینده در زمینه راهنمائی تحصیلی باید موارد و نکات فوق توجه شود.
ضرورت راهنمائی شغلی
برای تحول جامعه سنتی به صنعتی ، وجود افراد متخصص در زمینه های گوناگون یک ضرورت اجتناب ناپذیر است . برای تربیت انسان های متخصص ، شناخت خصوصیات فردی و امکانات جامعه که از طریق راهنمائی شغلی امکان پذیر است – ضروری می باشد . امروزه برای پیشرفت علم و توسعه تکنولوژی و تنوع تعدد بیش از حد مشاغل ، انتخاب و تصمیم گیری شغلی را مشکل کرده است . بدیهی است که در چنین شاریطی لازمه انتخاب صحیح و تصمیم گیری مناسب و عاقلانه وجود اطلاعات دقیق و موثق درباره مشاغل و نیز فرد انتخابگر است که از طریق برنامه های راهنمائی شغلی فراهم می آید .
اشتغال به عنوان یک ضرورت در زندگی فردی و اجتماعی مطرح می گردد. بدین معنی که هرانسانی برای گذراندن زندگیش باید به اشتغال بپردازد. همچنین بقا و تداوم جامعه به اشتغال انسانها بستگی دارد . از اینرو ، هرکسی باید سرانجام با توجه به استعداد و رغبت خویش و نیازها و امکانات جامعه ، شغل مناسبی را برگزیند، مسلماً انتخاب درست زمانی امکان پذیر است که فرد تحت راهنمائی صحیح قرار گیرد ، دانش آموزان در تمام مقاطع تحصیلی باید از خدمات راهنمائی در حد لازم و مناسب بهرمنده شوند و ارائه اطلاعات شغلی به گروه خاصی از دانش آموزان محدود نمی گردد. کنجکاوی کودکان به زمینه های شغلی نیز کشانده می شود و آنان ز طریق بازی و خیالبافی درباره شغل آینده خود می اندیشند . از طریق راهنمائی شغلی باید به کودکان و نوجوانان کمک شود تا انتظارات و ترجیح های شغلی خود را بشناسند و برای نهائی شغل آماده شوند. از اینرو ، خدمات راهنمائی شغلی باید بخش مهمی از فعالیتهای مدارس ایتدائی و راهنمائی تحصیلی و خصوصاً دبیرستانها را تشکیل دهد.
از طریق راهنمائی شغلی بازار مشاغل شناخته می شود ، کمبود یا تراکم نیروی انسانی در بخش معینی از مشاغل مشخص می گردد ، انسانهای صالح بر مشاغل مناسب گمارده می شوند ، از نیروهای انسانی حداکثر استفاده صحیح بعمل می آید ، اطلاعات عینی و موثق درباره مشاغل بدست می آید ، افراد به اشتغال در ایام فراغت تشویق می شوند.
تاریخچه راهنمائی شغلی
راهنمائی شغلی ، همانند راهنمائی تحصیلی ، تاریخچه ای بسیار طولانی دارد و از گذشته های بسیار دور و همزامن با اشتغال و تقسیم وظایف و مسئولیت ها بین انسانها بوجود آمده است . راهنمائی شغلی بطور عام ، با نظام اشتاد – شاگردی آغاز گریده است و والدین در ایتدا ، فرزندان خود را برای عهده گرفتن شغل خود آماده می ساختند و مهارت های ضروری را خود را به آنان می آموختند . در دوره ساسانیان پدر شخصاً به راهنمائی شغلی فرزندان نجبا و اشراف در شانزده و هفده سالگی یادیگری مشاغل دبیری و مهندسی و آمارگری و حسابداری و پزشکی و شتاره شناسی را نزد استادن فن آموزش می دیدند. در آن زمان در دانشگاه جندی شاپور ، رشته هایی نظیر معماری و فلز کاری و سفال کاری و داورسازس و پزشکی و هندسه آموزش می شد.
دانشمندان ایرانی بر اهمیت شغل آموزی در دوره های مختلف تاکید فراوانی کرده اند.