مشاور چه كسي است؟

مشاور فردي است كه در شناخت غالب آمدن و مقابله با مشكلات به ديگران كمك مي‌كند. به طور معمول ياوران روابط انساني را افراد متخصص تصور مي‌كنيم. مانند روانپزشكان، روان شناسان، مشاوران، مددكاران اجتماعي و پرستاران رواني. با اين حال گروه زيادي از كاركنان خدمات انساني براي طيف وسيعي از مراجعان در موقعيت‌هاي خصوصي و عمومي خدمات مشاوره‌اي مستقيم يا غيرمستقيم ارائه مي‌كنند. برخي از اين افراد ياوران حرفه‌اي هستند. و برخي ديگر ياوران غيرحرفه‌اي. كاركنان نيمه متخصص خدمات انساني هستند كه به صورت مستقل يا در كنار ياوران حرفه‌اي كار مي‌كنند. همچنين ياوران غيررسمي مانند دوستان، اقوام، دواطلبان و همسايگان نيز به طور رسمي يا غير رسمي در نقش ياوري عمل مي‌كنند. اين گروه‌هاي مختلف ياوران مانع الجمع نيستند و مي‌توانند با همديگر هم‌پوشي داشته باشند.( كتاب تكنيك‌هاي مصاحبه و مشاوره، نويسند: باربارا.اف. اوكان، مترجم: شهرام محمد خاني، صفحه 24)


 

 

 

 


 

فصل اول

مباني نظري

اصول و روش‌هاي راهنمايي و مشاوره

 

 

 

مقدمه

تاريخچه‌ي راهنمايي در جهان

در طول تاريخ تمدن بشر، راهنمايي به صورت اندرز دادن، نصيحت كردن و نظاير آن، به وسيله پدران و مادرن، پيشوايان مذهبي، وعاظ، معلمان و بسياري افراد ديگر انجام مي‌شده و مشاوره در درجه اول ميان روحانيان و در درجه دوم، بين مشاوران طبي و حقوقي رواج داشته است. ولي راهنمايي و مشاوره و به معناي تخصصي امروز، از اوايل قرن بيستم به تدريج معمول شده و تنها در چهل سال اخير است كه يك گروه مشاوران حرفه‌اي و برخوردار از تخصص لازم، مسئوليت سنگيني را در زمينه‌ راهنمايي و كمك به افراد انساني به عهده گرفته‌اند.

با صنعتي شده كشورها و ماشيني شدن مشاغل، راهنمايي به صورت راهنمايي حرفه‌اي آغاز شد و به تدريج دامنه‌ وسيع‌تري پيدا كرد، به صورتي كه مسائل رواني، اجتماعي، تحصيلي و تربيتي را نيز شامل شده است.

در 1908 براي نخستين بار، راهنمايي حرفه‌اي در آمريكا به وسيله فرانك پارسُنز با روش علمي انجام شد. وي به منظور كاريابي جوانان، به تاسيس دفتر راهنمايي حرفه‌اي در بوستون مبادرت كرد و از اين رو، پارسنز به پدر راهنمايي موسوم شده است.

در 1913، در آمريكا« انجمن ملي هدايت حرفه‌اي» به وجود آمد كه در پيشرفت راهنمايي مدارس تاثير زيادي داشت. در انگلستان، در قانون 1944، موضوع راهنمايي پيش‌بيني شد و از 1947 به مورد اجرا درآمد.

در فرانسه، تحقيقات روان‌شناختي بينه و پيرون، مقدمات علمي لازم را براي صدور دستور رسمي درباره راهنمايي حرفه‌اي در سال 1922 فراهم آورد و در تنظيم قانون سال 1938، مقررات و آيين‌‌نامه‌هايي تنظيم شد تا در پايان دوره‌ي ابتدايي، استعداد كودكان تشخيص داده، و كودك در مسير استعدادش، راهنمايي شود. از آغاز سال 1945، مراكز راهنمايي حرفه‌اي در وزارت آموزش و پرورش فرانسه گسترش يافتند و از سال 1960، ارتباط و همكاري كامل و مداومي ميان تمام موسسه‌هايي كه در امر راهنمايي جوانان در مراحل مختلف عمل مي‌كردند، به وجود آمده است و « مركز راهنمايي حرفه‌اي و تحصيلي» با همكاري مدارس، وظايف مهمي را در آموزش و پرورش فرانسه به عهده دارند.

به طور كلي اين فكر كه راهنمايي، يكي از وظايف اصلي مدار است، با اين كه از مدتي پيش از جنگ جهاني به وجود آمده بود، ولي پس از جنگ اول و بخصوص بعد از جنگ دوم، قوت گرفت و همه انواع راهنمايي اعم از حرفه‌اي، تحصيلي و شخصي را شامل شد و امروز در اغلب كشورها، مدارس نياز به يك مشاور را احساس و اهميت مسأله را درك مي‌كنند.

از اين مقدمه چنين بر مي‌آيد كه راهنمايي به معناي جديد، در تمام كشورها، حتي آمريكا كه در واقع مهد آن تلقي مي‌شود، فكري تازه است كه رو به گسترش و تكامل مي‌رود.

 

اهميت خدمات راهنمايي و مشاوره

خدمات راهنمايي و مشاوره از جنبه‌هاي مختلف فردي، اجتماعي و اقتصادي حائز اهميت هستند كه در مورد هر يك، به اختصار توضيح داده مي‌شود:

1-   جهات فردي: توجه خاص خدمات راهنمايي و مشاوره، متوجه فرد است؛ فردي كه ممكن است در جامعه، از نظر به دور بماند. يكي از سازمان‌هايي كه خدمات مشاوره در آن ارائه مي‌شود، مدارس و مؤسسات آموزشي است. از آنجا كه معلم چون نه وقت و نه تخصص آن را دارد كه به مشكلات شخصي دانش‌آموز رسيدگي كند، از نظر تدريس مواد درسي، بيشتر به گروه دانش‌آموزان توجه دارد، بنابراين رسيدگي به مشكلات فردي دانش‌آموزان از نظر مسائل تحصيلي، انتخاب رشته تحصيلي، شغل و مسائل رواني و شخصي، از مواردي است كه در حوزه‌ي خدمات راهنمايي و مشاوره قرار مي‌گيرد. در جامعه نيز افرادي كه به صورت‌هاي مختلف دچار مشكلاتي مي‌شوند، مي‌توانند با مراجعه به مراكز مربوط، از خدمات راهنمايي و مشاوره برخوردار شوند.

2-   جنبه‌هاي اجتماعي و اقتصادي: پيش‌بيني نيازهاي جامعه و تامين اين نيازها، مستلزم يك برنامه راهنمايي مجهز است. پس از شناخت استعدادها و توانايي‌هاي فردي، هدايت اين استعدادها در جهت رفع نيازهاي جامعه، از مهمترين خدمات راهنمايي و مشاوره است.           
ويژگي‌هاي جامعه صنعتي، تحول ارزش‌ها و تنوع مشاغل است. رشد و توسعه صنعت و تكنولوژي، موجب از بين رفتن برخي مشاغل و به وجود آمدن مشاغل جديدي مي‌شود. راهنمايي افراد به سمت مشاغل مناسب يا هدايت آن‌ها به تغيير شغل با توجه به مشاغل جديد، يكي ديگر از خدمات راهنمايي است. براي مشاغل روبه گسترش، پرورش افراد متخصص در سطوح مختلف، يكي از وظايف تعليم و تربيت است و مهمترين خدمات در اين برنامه، به وسيله برنامه راهنمايي صورت مي‌گيرد. در زمينه‌هاي اقتصادي و اجتماعي، خدمات راهنمايي و مشاوره به صورت‌هاي زير ارائه مي‌شود:
- كمك به افراد براي شناخت مشاغل مختلف و انتخاب شغل مناسب     
- پيش‌بيني نيازهاي اجتماعي در زمينه‌هاي شغلي مختلف           
- برنامه‌ريزي براي پرورش متخصصان و تربيت نيروهاي انساني مورد نياز
- شناخت استعدادها و توانايي‌هاي افراد، و راهنمايي آنان براي رفع نيازهاي شغلي
- كمك به طرح‌ريزي ها و تامين نيازهاي اجتماعي و اقتصادي در جامعه

 

مشاوره چيست؟

مشاوره، دادن پند و اندرز نيست؛ پاسخ دادن به سوالات و يافتن راه‌حل‌ مشكلات نيست؛ دستور دادن و تعيين تكليف كردن نيست؛ دادن اطلاعات نيست؛ تجزيه و تحليل مراجع هم نيست. گاستاد مشاوره را چنين تعريف مي‌كند:

« مشاوره، يك جريان يادگيري است كه از طريق رابطه بين دو نفر صورت مي‌گيرد. در اين رابطه، مشاوره با داشتن مهارت‌ها و صلاحيت‌هاي علمي و حرفه‌اي، مي‌كوشد تا با روش‌هاي منطبق بر نيازمندي‌هاي مراجع، او را ياري كند تا خود را بيشتر بشناسد و بينشي را كه به اين طريق درباره خويشتن كسب مي‌كند، در زمينه هدف‌هاي معين كه آن‌ها را به صورت واقع‌بينانه‌اي درك كرده، به طور موثري مورد استفاده قرار دهد و در نتيجه، به فردي خلاق‌تر و شادمان‌تر در جامعه خود تبديل شود.»

سي. گيلبرت رِن مشاوره را چنين مطرح مي‌كند:

« مشاوره رابطه‌اي است پويا و هدفمند كه براساس مشاركت مشاور و مراجع، و با روش‌هايي منطبق بر نيازمندي‌هاي مراجع انجام مي‌گيرد. در اين رابطه، توجه به خودشناسي و تصميم‌گيري از طرف خود مراجع، مورد تاكيد است.»

مك دانيل مشاوره به به صورت زير تعريف مي‌كند:

« مشاوره يك سري تماس‌هاي مستقيم با مراجع است كه هدف آن‌ها، ارائه كمك براي سازش دادن موثرتر مراجع با خود و محيطش است.»

از اين تعاريف مي‌توان نتيجه گرفت كه مشاوره داراي ويژگي‌ها زير است:

1-   در مشاور، بين مشاور و مراجع، حتماً تماس برقرار مي‌شود و معمولاً مشاوره مستلزم چندين تماس است. زيرا غالباً به صرف گرفتن اطلاعات يا انجام يك مصاحبه، مشكلات در يك جلسه حل نمي‌شود، بلكه به علت پيچيدگي موجود انساني، اكثر اوقات جلسات مشاوره متعدد لازم است. پس نكته مهم در مشاوره، تماس شخص با شخص است. ممكن است با مطالعه يك كتاب احساس كنيم رنج‌هايمان كاهش يافته، ولي چون در اين عمل، تماس مستقيم شخص با شخص وجود ندارد، اين كار نمي‌تواند مشاوره باشد. به عبارت ديگر، دريافت اطلاعت يا تسكين آلام از راه مطالعه كتاب، مشاوره نيست.
تماس مستقيم فرد با فرد و عكس‌العمل متقابل اين دو، يكي از خصوصيات مشاوره است.

2-   هدف مشاوره، عرضه يا پيشنهاد كمك به مراجع است، به گونه‌اي كه او در به كار بردن آن آزاد و مختار است. در رابطه مشاور و مراجع، اجباري در كار نيست؛ در غير اين صورت،‌اين عمل، تحميل عقايد مشاور است، نه مشاوره. به عبارت ديگر، مشاوره رابطه‌اي مختارانه بين مشاور و مراجع است كه هدف آن، ارائه پيشنهاد كمك به مراجع است.

راهنمايي چيست؟

پيدا كردن يك تعريف جامعه براي راهنمايي، مشكل است؛ به همين دليل تعريف‌هاي زيادي از راهنمايي به عمل آمده است و نويسندگان مختلف آن را به صورت‌هاي متفاوتي مطرح كرده‌اند. در تعدادي از اين تعاريف، وجوه مشترك و تشابه‌هايي وجود دارد. در« گزارش كميسيون سلطنتي تحقيق درباره تعليم و تربيت در ايالات كبك»]كانادا[، راهنمايي چنين تعريف شده است:
« راهنمايي، بخشي از تعليم و تربيت است كه به طريقي منظم و سازمان يافته، به دانش‌آموزان در تمام سنين كمك مي‌كند تا اين كه او به تصميم‌گيري مناسب در سازگاري تحصيلي خود و موفقيت در يك حرف دست بيابد.»

شرتزر و استون(1971) در كتاب« اصول راهنمايي» تعريف زير را مطرح مي‌كنند:     

« راهنمايي، جرياني است كه به فرد كمك مي‌كند تا خود و جهان خودش را بشناسد.»

مك دانيل در يكي از تعاريف خود مي‌گويد:

« راهنمايي وسيله‌اي براي كمك به درك فرد و به كار بردن آگاهانه فرصت‌هاي تحصيلي، حرفه‌اي و شخصي است كه او در اختيار دارد يا مي‌تواند در اختيار داشته باشد.» و راهنمايي را به عنوان كمك منظمي به همه دانش‌آموزان براي رسيدن به يك سازش رضايت بخش در مدرسه و زندگي تعريف مي‌كند.

بنابر تعاريف فوق و ساير تعريف‌ها، مي‌توان نقش راهنمايي را در تعليم و تربيت به شرح زير بيان كرد:

1-   راهنمايي،رسيدن به هدف‌هاي تعليم و تربيت را تسهيل مي‌كند. به عبارت ديگر، راهنمايي با كمك كردن به معلم، دانش‌آموز و كاركنان مدرسه، پيشرفت دانش‌آموز و موفقيت معلم را در كار خويش، بيشتر و ‌آسان‌تر مي‌كند.

2-   راهنمايي كمك مي‌‌كند كه فرد خود را بهتر بشناسد؛ و استعدادها، علايق و مشكلات اجتماعي خود را درك كند.

3-   راهنمايي به دانش‌آموز كمك مي‌كند تا آگاهي‌هاي لازم را در زمينه‌ فرصت‌هاي تحصيلي و حرفه‌اي خود، به دست آورد و از آن‌ها استفاده كند. به عبارت ديگر، راهنمايي به فرد كمك مي‌كند تا خود و محيطش را بشناسد و از امكانات موجود، حداكثر بهره‌برداري را ببرد و به گزينش رشته‌ي تحصيلي و شغل مناسب، اقدام كند.

4-   نقش راهنمايي، ايجاد سازگاري است و به دانش‌آموز كمك مي‌كند تا خود را با زندگي و مدرسه سازگار سازد.

به طور خلاصه، راهنمايي، تسهيل كننده وصول به هدف‌هاي تعليم و تربيت است كه كمك مي‌كند دانش‌آموز خود و محيطش‌ را بهتر بشناسد و به طور رضايت‌بخشي خويشتن را با زندگي و مدرسه سازگار سازد.

 نقش مشاوره در راهنمايي      

حال كه مفاهيم راهنمايي و مشاوره روشن شد، لازم به يادآوري است كه در جريان راهنمايي، معمولاً چهار خدمت ارزيابي، كسب اطلاعات، كارگماري، و مشاوره انجام مي‌گيرد(اين موارد، در صفحات آينده توضيح داده خواهند شد). بنابراين، راهنمايي شامل خدمات متنوعي است كه مشاروه يكي از آن‌هاست.

لازم به تذكر است كه همانطور كه مصاحبه، در مشاوره اهميت دارد، مشاوره نيز مهمترين خدمت راهنمايي است؛ به عبارت ديگر، مصاحبه قلب مشاوره        و مشاوره قلب راهنمايي است.

سازمان راهنمايي مدار، علاوه بر مشاوره، شامل افرادي ديگري نظير پزشك، پرستار، روان‌شناس، و مددكار اجتماعي است كه هر يك در حيطه‌ي خدمات راهنمايي، وظايفي را به عهده‌ دارد. فردي كه به اجراي آزمون‌هاي رواني مي‌پردازند، يكي از اعضاي سازمان راهنماي است كه در مورد استعدادهاي دانش‌آموزان تحقيق مي‌كند، ولي مشاوره نيست. مشاوره از اين تحقيقات يا خدمات ساير اعضاي سازمان راهنمايي، در مشاوره استفاده مي‌كند.

با وجود آنكه ساير كاركنان راهنمايي نقش پراهميتي دارند، مي‌توان گفت كه مشاوره، هسته ي اصلي فعاليت‌هاي برنامه‌ راهنمايي است. به طور خلاصه، در مورد نقش مشاوره در راهنمايي مي‌توان گفت:

راهنمايي يك برنامه‌ي كلي است كه مشاوره، جزئي از آن است.

 هدف‌هاي راهنمايي

از نظر راجرز، هدف‌ راهنمايي هم مانند بسياري از حرفه‌هايي كه جنبه‌ كمك و ياري دارند، آن است كه از طريق كمك به افراد، رشد شخصي، رواني و بلوغ اجتماعي را در آنان تسهيل كند.

به نظر عده‌اي ديگر از متخصصان، هدف راهنمايي آن است كه به فرد كمك كند تا خود و محيط خويش را بشناسد و خود را با محيط خويش ربط دهد و سازگار كند. ولي هدف‌هاي مذكور و نظاير آن، به صورتي كلي بيان شده‌اند، و لازم است بيشتر توضيح داده شوند. براي اين منظور، مي‌توان هدف‌هاي راهنمايي را به دو قسمت تقسيم كرد: هدف‌هاي آن، و هدف‌هاي غايي.

براي مثال، هرگاه غرض از راهنمايي، ياري دانش‌آموز در شناسايي و حل مشكلاتي از قبيل مسائل خانوادگي، مالي، يا هدايت حرفه‌اي و تحصيلي باشد، هدف‌هاي آني مورد توجه است. در اين موارد، سعي شده است دانش‌آموزان با موقعيت‌هاي محيطي و استعدادهاي خود آشنا شوند و براي حل مشكلات خود، راه مناسبي را انتخاب كنند. در واقع اين گونه راهنمايي، براي جلوگيري از بروز خطا به كار مي‌رود و بيشتر جنبه‌ پيشگيري دارد.

در هدف‌هاي غايي، پرورش اعتماد به نفس، توانايي تشخيص براي اخذ تصميم، و قادر ساختن فرد به حل مشكلات خويش در مراحل بعدي زندگي، مورد نظر است.

البته، جدا كردن اين دو هدف از يكديگر مشكل است و در غالب موارد نمي‌توان بين آن‌ها مرزش مشخصي قائل شد؛ زير ا ممكن است اقدام در جهت هدف‌هاي آني، دستيابي به هدف‌هاي آتي را باعث شود يا برعكس، پيشرفت در جهت هدف‌هاي آتي، موجب برآورده ساختن هدف‌هاي آني شود. چنانچه در برنامه‌ي راهنمايي تنها به هدف‌هاي آني اكتفا شود. اين برنامه به وظيفه‌ي خود عمل نكرده و كار را ناتمام گذاشته است. به همين دليل، مشاوره بايد هر دو هدف را مورد نظر قرار دهد وبه هدف‌هاي غايي، توجه به خصوصي مبذول دارد.

در كشورهاي مختلف، هدف تعليم و تربيت كه راهنمايي، نقش تقويت‌كننده‌ي آن را دارد، متفاوت است. در بيشتر كشورها، سعي بر آن است كه در فرد به طور فزاينده‌اي قدرت خلاقيت و خود‌رهبري به وجود آيد. در اين صورت، راهنمايي نيز با اين هدف و بر همين اساس پايه‌ريزي مي‌شود. برعكس، در بعضي كشورها به راهنمايي دانش‌آموزان در انتخاب رشته‌هاي تحصيلي، شغل، و رفع مشكلات آني توجه مي‌شود. در ايران كه شايد بتوان ادعا كرد كه تعليم و تربيت در زمينه ايجاد قدرت خلاقيت، خودرهبري، و اعتماد به نفس در دانش‌آموزان قصور كرده است، بايد راهنمايي ضمن توجه به هدف‌هاي عمومي آموزش و پرورش،‌ براي رسيدن به اين هدف‌ها نيز توجه بخصوص و كوشش‌هاي لازم را به عمل آورد.

 اصول اساسي راهنمايي و مشاوره

راهنمايي و مشاوره بر اصولي استوار است كه در زير به ذكر پاره‌اي از آن‌ها مي‌پردازيم:

1-   در راهنمايي، اعتقاد بر تكريم شخصيت و كرامت و فضيلت مقام انساني است؛ به همين دليل، مشاور مراجع را به عنوان يك انسان مي‌پذيرد و در كمك به او، حداكثر كوشش خود را به عمل مي‌آورد. مشاور مثل معلم نيست كه با گروه سروكار داشته باشد، بلكه رابطه‌ي او با يك فرد مطرح است كه بايد به مقام انساني او ارج نهد و او را به گرمي بپذيرد.

2-   مشاور بايد به شخصيت مراجع احترام بگذارد و بدون توجه به عقيده، موقعيت اجتماعي، جنس، نژاد، مليت، و وضع مالي مراجع، براي او قدر و ارزش قائل شود.          
در مشاوره، اين اصل مهم است و در واقع مي‌توان گفت اين اصل براي روشن شدن اصل اول است و در واقع هر دو اين اصول، يكي هستند؛ زيرا مرجعي كه به عنوان انسان پذيرفته مي‌شود، ناگزير مورد احترام قرار مي‌گيرد و از اين ديدگاه، به وي توجه خواهد شد. 
فردي كه در تجزيه و تحليل‌هاي رواني متخصص باشد، ولي به شخص مراجع توجه نداشته باشد و ارزشي براي او قائل نشود، مشاور خوبي نخواهد بود.

3-   در مشاوره، بايد حقوق مراجع محفوظ بماند و مورد احترام قرار گيرد. هر فردي قابليت تصميم‌گرفتن دارد و بر اين اساس، تصميم‌گير حق مراجع است. 
ممكن است مراجع به علل زير، احساس كند كه خود قادر به تصميم‌گيري نيست: 
1-3- مشاور هيچگاه به او اجازه‌ي تصميم‌گيري نداده باشد و مراجع در هر مشكلي، به وي مراجعه كرده باشد.       
2-3- وابسته و متكي به پدر و مادر خويش، بار آمده است.       
3-3- عقده‌ي حقارت(خودكم‌بيني) داشته باشد          
مشاور بايد در مواجهه با مراجع مذكور، طوري عمل كند كه در وي، قدرت تصميم‌گيري و اتكا به نفس به وجود آيد.          
مشاور نه‌ تنها بايد به وجود قابليت تصميم‌گيري در همه افراد اعتقاد داشته باشد، بلكه بايد در عمل نيز، قدرت تصميم‌گيري و خودرهبري را در مراجعان تقويت كند.           
از اين لحاظ، اين اصل با اصل دوم يعني احترام به ارزش، فرد معادل است؛ احترام به اين كه فرد، خود قابليت اداره‌ي زندگي خويش را دارد.

4-   مشاوره، يك رابطه مجاز و آزاد است. مراجع بايد طي مشاوره، آزادي كامل داشته باشد تا بتواند هرچه مي‌خواهد بگويد. حتي ممكن است از اظهارات مراجع، شوكي به مشاور دست بدهد، يا آنكه گفته‌هاي وي دور از اخلاق است. با اين حال، مشاور بايد كاملاً به حرف‌هاي او گوش بدهد و از ارزيابي، قضاوت كردن، سرزنش كردن، قيافه گرفتن و ايجاد صداهايي كه اين چنين معاني داشته باشند، پرهيز كند. بديهي است كه مشاور نبايد بي‌تفاوت باشد؛ زيرا مراجع بايد احساس كند مشاور به او توجه دارد و به سخنانش گوش مي‌دهد. اين‌، هنر است كه در عين آن كه مشاور نشان مي‌دهد كه به مراجع توجه دارد و به سخنان او گوش مي‌دهد، نبايد مراجع احساس كند كه ارزيابي، قضاوت، يا سرزنشي در كار است.
رابطه مشاور و مراجع يك رابطه مجاز و مختارانه، و رابطه‌اي غير معمول است؛ زيرا در روابط معمولي قضاوت و ارزيابي وجود دارد. مشاور تنها شخصي است كه رابطه‌اي آزاد را با مراجع برقرار مي‌كند و مراجع تنها در جلسه مشاوره مي‌تواند مطالب خود را آزادانه بيان كند؛ زيرا هيچ قضاوتي در مورد او صورت نمي‌گيرد.

5-   راهنمايي نبايد به مراجع تحميل شود و به اجبار انجام گيرد. چون راهنمايي به منظور رشد شخصي فرد صورت مي‌گيرد. بنابراين چنانچه كسي را به اجبار تحت راهنمايي قرار دهند، هدف مذكور عملي نخواهد شد.        
در مورد دانش‌آموزاني كه براي مشاوره فرستاده مي‌شوند، يا به وسيله مشاور احضار مي‌شوند بايد قبل از هر چيز به رفع اكراه، بي‌علاقگي و مقاومت آنان در برابر راهنماي اقدام شود.

6-   چون راهنمايي، جرياني پيوسته در زمينه كمك به فرد است، بنابراين بايد در تمام طول زندگي ادامه يابد  و دوران تحصيل، از ابتدائي آغاز شود، و تا پايان تحصيل انجام گيرد.

7-   در امر راهنمايي، تمام جنبه‌هاي شخصيتي دانش‌آموز و رشد و تكامل فردي او مورد توجه قرار مي‌گيرد. در مدارس، اساساً رشد عقلي دانش‌آموزان مورد نظر است و عوامل عاطفي و شخصيتي، زماني مورد توجه قرار مي‌گيرند كه در يادگيري دانش‌آموزان خللي ايجاد كنند؛ در حالي كه در راهنمايي، جنبه‌هاي مختلف شخصيت اعم از عقلي، عاطفي، اجتماعي و جسمي، و رشد و تكامل همه‌جانبه دانش‌آموز در نظر گرفته مي‌شود.

8-   راهنمايي، قسمت عمده‌اي از فعاليت‌هاي آموزشي است. بخش مهمي از فعاليت‌هاي آموزشي را خدمات راهنمايي تشكيل مي‌دهند، تا جايي كه بعضي از متخصصان، راهنمايي را مترادف با تعليم و تربيت به شمار مي‌آورند.

9-   راهنمايي، در قبال هم فرد و هم جامعه، مسئوليت دارد. اساس و پايه انديشه راهنمايي، بر توجه به فرد و نيازمندي‌ها و رشد وي استوار است. با وجود اين، توجه به نيازهاي جامعه، در خور اهميت بسيار است و در راهنمايي، ضمن توجه به فرد، به صورت غيرمستقيم يعني از طريق كمك به اشتغال مناسب و جلب توجه فرد به مشاغل مورد نياز جامعه، مسئوليت آن در برابر جامعه نيز انجام مي‌شود.

10-مشاور معتقد است كه فرد مختار و مسئول است و صلاحيت حل مشكلات خود را دارد؛ بنابراين او قادر است  كه به كمك مشاور، شخصاً به حل مشكلات خود بپردازد.

11-شرط اصلي موفقيت در برنامه راهنمايي، همكاري كليه كاركنان مدرسه است؛ بنابراين مدير، معلم، مشاور و ساير متخصصان راهنمايي، بايد هماهنگ با يكديگر، در پيشبرد برنامه‌هاي راهنمايي كمك كنند.

12-راهنمايي، براي همه افراد و در تمام سنين انجام مي‌گيرد.

13-در راهنمايي، به پاسخگويي به تفاوت‌هاي فردي از نظر توانايي‌ها و محدوديت‌ها، توجه خاصي مي‌شود و در اين زمينه، از طريق كمك به دانش‌آموز در انتخاب شغل و توزيع فارغ‌التحصيلان در مشاغل مورد نياز جامعه، عمل مناسب صورت مي‌گيرد.