کارآفريني
واژه ي کارآفريني از کلمه ي Enterprenuder (به معناي متعهد شدن ) مشتق شده که در اصل از زبان فرانسه به ديگر زبان ها راه يافته است. انگليسي ها سه اصطلاح با نامهاي ماجراجو، متعهد و کارفرما را در مورد کار آفرين به کار مي بردند. از نظر آنان، کار آفرين کسي است که متعهد مي شود مخاطره هاي يک فعاليت اقتصادي را سازماندهي ، اداره و تقبل کند .
در واقع کارآفرين کسي است که نوآوري خاص داشته باشد. اين نوآوري مي تواند در ارائه ي يک محصول جديد،ارائه ي يک خدمت جديد،در طراحي يک فرآيند نوين يا نو آوري در رضايت مشتري و....باشد.
کارآفريني
فرآيندي که بتواند با استفاده از خلاقيت،چيز نويي را همراه با ارزش جديد با استفاده از زمان،منابع،ريسک وبه کارگيري همراهان بوجود آورد کارآفريني گويند.
کارآفريني فقط فردي نيست سازماني هم مي تواند باشد حتي شرکت هاي بزرگ اعم از دولتي وخصوصي هم مي توانند به کارآفريني دست بزنند
به عقيده ارتورکول کارآفريني عبارت است از فعاليت هدفمند که شامل يک سري تصميمات منسجم فرد يا گروهي از افراد براي ايجاد، توسعه يا حفظ واحد اقتصادي است. روبرت نشتات کارآفريني را قبول مخاطره ، تعقيب فرصت ها،ارضاي نيازها از طريق نوآوري و تاسيس يک کسب وکار مي داند از نظر پيتر دراکر کارآفريني يک رفتار مي باشد و در واقع بکار بردن مفاهيم و تکنيک هاي مديريتي،استانداردسازي محصول ،بنا نهادن کار بر پايه آموزش مي باشد
عوامل کليدي کارآفريني
شش عامل کليدي در مورد کارآفريني وجود دارد که عبارتند از:
• شناخت هدف
• داشتن افق
• بکارگيري خلاقيت هاي ذهني
• جامعه گرا و جامعه پذير بودن
• شهامت،ابتکار،اميدوار و ريسک پذير بودن
• واقع بينانه برخورد کردن با تفاوت بين خلاقيتها
ويژگي هاي عمومي کارآفرينان
• خلاق و نوآور
• هدف گرا
• ريسک پذير
• فرصت گرا و فرصت شناس
• آينده نگر و دور انديش
• انعطاف پذير
• اهل کار و عمل
• داراي اعتماد به نفس و خودباوري
• واقع بين
مزايا و منافع کارآفريني
• کارآفريني عامل ترغيب و تشويق سرمايه گذاري است
• کارآفريني عامل تحريک و تشويق حس رقابت است
• کارآفريني عامل تغيير و نوآوري است
• کارآفريني باعث ايجاد اشتغال مي شود
• کارآفريني کيفيت زندگي را بهبود مي بخشد
• کارآفريني موجب توزيع مناسب درآمد مي شود
نقش کارآفريني در اشتغال
• زماني که کارآفرينان يک شغل جديد را شروع مي کنند بالطبع حداقل به يک يا چند نيروي استخدامي نياز دارند تا کارهاي خودرا سامان بخشند. کارآفرينان به علت قابليت اشتغال زايي که دارند به کاهش نرخ بيکاري که از اهداف کلان اقتصادي، اجتماعي، دولت هاست کمک مي کنند.
• کارآفريني مي تواند زمينه ساز اشتغال نيروي کار باشد و نوآوري که در يک فعاليت اقتصادي توسط خود فرد ايجاد مي شود منجر به ايجاد اشتغال در جامعه مي شود
آموزش کارآفريني
پژوهش ها نشان مي دهد که مهمترين عامل موثر در حرکت کارآفريني از قوه به فعل ،بروز روحيه ي کارآفريني در افراد از طريق آموزش مي باشد. سازمان بين المللي کار (ILO) به منظور ارتقاء کارآفريني مديران صنايع کوچک،برنامه هاي آموزشي و مشاوره اي با عنوان SIYBدر کشورهاي مختلف به وجود آورده است
کارآفريني در ايران
طي يک دهه از اجراي برنامه ي SIYB توسطILO در کشورهاي مختلف جهان ،بيش از صد هزار کارآفرين تحت آموزش قرار گرفته اند. با استفاده از الگوي SIYB و تجارب ارزنده اي که از اجراي آن بدست آمده و با توجه به شرايط اقتصاد ايران ، چارچوبي براي تشکيل دوره هاي آموزشي کارآفريني در ايران در قالب طرح ستاد آموزش کارآفريني ايران (SAKA)طراحي و ارائه شده است. همچنين موسسه کار و تامين اجتماعي با استفاده از منابع بين المللي کار(ILO) ،طرح آموزش کارآفريني را در سال 1367ارائه نمود و همزمان با تدوين نظام جديد آموزشي ،در سال 1368 کارآفريني را به عنوان يکي از دروس رشته ي کارو دانش پيشنهاد کرد
اهداف برگزاري جشنواره ي اشتغال و کارآفريني
• شناسايي و معرفي طرح ها و تلاش گران برگزيده در حوزه ي اشتغال و کارآفريني
• ترويج و اشاعه ي فرهنگ کارآفريني به منظور ايجاد اشتغال بيشتر
• فراهم ساختن زمينه ي مناسب براي رقابت سازنده در اين عرصه
اين جشنواره داراي برنامه هاي آموزشي و ترويجي نيز بود از جمله سه کارگاه آموزشي در زمينه هاي :
• روش جذب و تامين سرمايه براي راه اندازي کسب و کار
• روش تهيه ي کسب وکار
• مديريت توسعه بنگاههاي اقتصادي کوچک و متوسط (SME)
همچنين جلسات ونشست هاي تخصصي در زمينه هاي اخلاق و فرهنگ کار،مشاوره شغلي،حقوق و قوانين کار و...نيز برگزار شد
اهميت کارآفريني
• تغيير در دنياي اشتغال و تغيير نگرش نسبت به کار و اشتغال
• افزايش عدم قطعيت در دنياي اقتصادي،اجتماعي،سياسي
• افزايش رقابت در تمامي زمينه ها و دشوار شدن موفقيت در زندگي
• نقش کارآفريني در توسعه و اشتغال
تفاوت کارآفريني با خود اشتغالي
• نوآوري و خلاقيت (ارائه ي کالاي بهتر ،خدمات بهتر ،روش هاي بهتر ،تکنولوژي بهتر )
• ريسک بيشتر (الزاما به محدوديت مالي توجه نمي کند)
• کارآفرين همواره به دنبال ايجاد تغيير است نه دنباله رو آن
خصوصيات شخصي کارآفرينان
• ريسک پذيري حساب شده
• انگيزه ي موفقيت بالا
• استقلال فردي
• مرکز کنترل دروني
• مسوليت پذيري و تعهد
• اراده وتداوم در کار و سخت کوشي
• خوش بيني و مثبت انديشي هدفمدار و عملگرا
• به دنبال ايجاد تغيير
• مهارت ارتباطي قوي
خصوصيات نامطلوب کارآفرينان :
• غرور
• عدم پايبندي به قوانين و مقررات
• رفتار ناگهاني بدون تفکر قبلي و برنامه ريزي شده
• کنترل بيروني
• ايده آل گرايي
• افراط و تفريط در استقلال گرايي
راهکارهاي ترويج کارآفريني
با ضرورت روز افزون به افراد کارآفرين در جامعه ي ما به ويژه بعد از انقلاب و دوران سازندگي که با رشد صنعت مواجه هستيم بايد تمامي ارگانها با همکاري در اين زمينه قدم بردارند و هر کدام نقشي را برعهده بگيرند و نقش دولت در اين ميان از همه مهمتر است
كارآفريني زنان
در جامعه امروز، زنان نقش مهم و در حال گسترشي در زمينه كسب و كار دارند. در سالهاي اخير، سهم زنان در كسب و كارهاي خصوصي به اندازه كارهاي دولتي روند رو به رشدي را طي كرده است.
موانع اشتغال و كارآفريني زنان در ايران
از اوايل قرن حاضر جهان با يك پديده اجتماعي اقتصادي به نام مشاركت اقتصادي زنان در مشاغل خارج از خانه روبه رو شده است. وضعيت اشتغال زنان در ايران مشابه با كشورهاي در حال توسعه، در وضعيت مطلوبي نيست، همواره زنان فرصت هاي شغلي كمتري دارند و غالباً در بخش غير رسمي با اندك دستمزد مشغول بكارند.
• در بعد فردي:
بيشتر انگيزهها، ويژگي هاي شخصيتي و ويژگي هاي جمعيت شناختي مدنظر است ميتوان گفت ميان تواناييهاي شخصيتي از قبيل اعتماد بنفس و پنداشت از خود، بر اشتغال زنان رابطه متقابل وجود دارد، بطوريكه پنداشت از خود و اعتماد بنفس بالا تأثير مستقيم بر اشتغال زنان و موقعيت شغلي آنان دارد.
• در بعد اجتماعي:
هنجارهاي رايج در زمينه تقسيم كار، وجود نوعي مرزبندي طبيعي ميان كار زنان (خانهداري) و مردان (امور بيرون منزل)، مسئله تعدد نقش زنان بطوريكه انتظار انجام مسئوليت هاي متفاوت زنان در قالب همسر، مادر، خانهدار، شاغل …. آنها را دچار تنش و نوعي تضاد نقش و فشارهاي ناشي از آن ميكند.
• در بعد فرهنگي:
فرهنگ اقتدارگرا و مردسالار همواره رواج دهنده باورهاي سنتي و كليشههاي جنسيتي بوده و از ابتدا، تربيت و اجتماعي شدن دختران، در نظر گرفتن خويش به عنوان جنس دوم و تضعيف اعتماد بنفس و تعميق حس حقارت و خود كمبيني تواناييهاي خويش را در پي داشته است. همچنين كمبود آگاهي زنان در ابعاد حقوق فردي، خانوادگي و اجتماعي، حرفهاي و عدم شركت در تشكلهاي صنعتي حرفهاي و فعاليتهاي اجتماعي، فرهنگي، سياسي، به استمرار ساخت نابرابر كمك ميرساند
• در بعد اقتصادى:
در حاليكه زنان در آسيا بطور متوسط 13-12 ساعت بيش از مردان كار ميكنند، بدليل بدون مزد بودن كار خانگي همچنان در سطح نازل درآمدي قرار ميگيرند. ارتقاء مقام ها تنها بر اساس شايستگيها صورت نميپذيرد