اختلالهای نوجوانی ، تشخیص ودرمان:

 اختلالهای عاطفی : پرخاشگری ،افسردگی سردرگمی وخیال پردازی

اختلالهای رفتاری : اختلال در روابط با خانواده وهمسالان ،بزهکاری وخود کشی ،رفتارهای جنسی وانحرافات

اختلالهای عاطفی (پرخاشگری ،افسردگی ، سردرگمی وخیال پردازی) در کار مشاوره ودرمان اختلالهای عاطفی نوجوانان همواره با تعداد بسیار زیادی از افراد، بخصوص پسران با رفتارهای پرخاشگرانه روبرو خواهیم شد0 بسیاری از این نوجوانان وجوانان سابقه قبلی خشونت دارند وبرخی از آنان در ادارات پلیس ودادگستری دارای پرونده هستند،پرخاشگری وخشونت این افراد در خانه، مدرسه ، کوچه وخیابان به زحمت اطرافیان ومردم می انجامد0

درجه پرخاشگری وخشونت این افراد متفاوت است برخلاف نظرکه پرخاشگری را یک امر غریزی به حساب می آورند تحقیقات معاصر حاکی از آن است که پرخاشگری یک مقوله رفتاری هدف دار است که برای صدمه زدن به دیگری از فرد سر می زند0 آدمی در طول صدهزار سال تاریخ خود وبرای مقابله بادشواریها وبرای دفاع از زندگی خود بتدریج به یک مکانیسم دفاعی یا مکانیسم تأمینی مجهز شده است0

جریان این مکانیسم دفاعی باعث تحریک سریع بدن می شودوامکان مبارزه با خطر یافرار از آن را به وجود می آورد این مکانیسم همچنین ریشه در عملکرد مغز دارد ونقش بسیار مهمی در مقابله باخطر تهدید ازجانب حیوانات ایفا کرده است اما اکنون در جامعه متمدن عصر حاضرزندگی می کنیم که در آن خشونت بین افراد ازنظر قانونی جرم به حساب می آید وپرخاشگری با دیگران نیز مقابله به مثل آنان را به دنبال می آورد ممکن است زنجیره ای از اختلافات بعدی را نیز سبب شود0

 اگرچه بسیاری از خشونتهای جامعه جدید بیش از آنکه فیزکی باشد جنبه روانشناسی دارد، اما همان سیستم دفاعی هم در پرخاش کننده وهم در پرخاش شونده به کار می افتد وتأثیرات روانی خود را در هر دو به جا میگذارد در طول تاریخ بشر عموماً درجه پرخاشگری بیشتری نسبت به زنان دارند در عین حال تفاوت زیست شناختی نظام مکانیسم تأمین پسر ودختر ونقشهای آنان در نوع پرخاشگری مؤثر است تفاوت سطح ونوع پرخاشگری به پسر ودختر محدود نمی شود0 مردم جوامع وفرهنگهای مختلف نیز سطوح متفاوتی از پرخاشگری وخشونت را در برخورد خود با دیگران نشان می دهند به بیان دیگر بنیان پرخاشگری منحصر به عملکردهای مغز نیست بلکه به عوامل دیگری ازجمله جنسیت، جامعه وفرهنگ نیز بستگی دارد0

پرخاشگری وخشونت نوجوان دو دلیل عمده دارد : یکی آنکه بسیاری از نوجوانان برای مقابله با تهدید های جسمی وروانی به خشونت روی می آورند وقتی که در محل زندگی ومدرسه وکوچه وخیابان  نوجوانان خشونت حاکم باشد آنان نیز یاد می گیرند برای مقابله با تهدیدهای مستمر زندگی از خشونت استفاده می کنند.

دومین منبع خشونت در دوره نوجوانی نیاز شخصی به قدرت است بسیاری از پسران ودختران جوان احساس می کنند دربسیاری از مسائل زندگی تحت فشار وتحمیل قرار دارند وقتی که والدین این افراد سلطه گرخشن باشند معلمان آنها سرد وبی تفاوت وهمسالانشان نیز پرخاشگر باشند تنها وسیله ای که برای دفاع از خود واحساس قدرت شخصی این گروه از نوجوانان باقی می ماند خشونت وپرخاشگری است. اینان از خشونت استفاده       می کنند تا قدرت نمایی کنند اکرنوجوانی که دچار این نوع خشونت است ازنظر اعمال کنترل شناختی بر رفتار خود ضعیف یا رشد نایافته باشد رفتارهای خشونت آمیز او حالت تکانشی دارد یعنی هروقت احساس خطر     می کند یا احتیاج به احساس ارزش وقدرت پیدا می کند رفتار تکانشی وهیجانی از خود نشان می دهد.

راهبردهای درمانی پرخاشگری وخشونت ،مبتنی بر بخش دلایل رفتار خشونت آمیز فرد است.اولاًاگر رفتار خشونت آمیز ناشی از ادراک تهدید باشد دو راه پیش روی مشاور یا درمانگر است یکی آنکه تأثیری روی بیمار وخانواده اوبگذارد تا محیط زندگی خود را تغییر دهند ومناسبات تازه ای ایجاد کنند که خطر تهدید کننده ای به وجود نیایید این کار در بسیاری از موارد واقعاً مشکل است راه دیگر این است که تغیراتی در دیدگاه بیمار وبرداشت او از خطر به وجود آید تارفتار جدیدی در مقابل تهدیدها از خود بروز دهد ارزیابی شناختی مجدد از انگیزه ها ورفتارهای دیگران یک روش مفید برای برخورد با این نوع خشونت است ثانیاً می توان به افرادی که از پرخاشگری علیه دیگران به عنوان روشی برای بالا بردن خود وپاسخگویی به نیاز قدرت شخصی استفاده    می کنند.

 راههای دیگری برای کسب قدرت شخص نشان داد تعداداین راههای متفاوت فعالیت که می توان به کسب احترام وافتخار بینجامد بسیار زیاد است برای مثال پیشرفت تحصیلی در مدرسه انواع مختلف فعالیت های فرهنگی و ورزشی، اشتغال به کارهای پاره وقت وفعالیتهای اجتماعی نظیر ارائه خدمات وایفای نقشهای افتخاری را می توان در شمار این راهها به حساب آورد در مورد افرادی که برای کسب قدرت شخصی به خشونت عادت کرده اند باید از برنامه های درمانی رفع عادات طولانی مدت استفاده کرد0 استفاده از داروها نیز به عنوان یک روش درمانی برای کنترل وکنار گذاشتن این عادات ،بویژه درمیان روان پزشکان معمول است داروهای آرام بخش ضدافسردگی ،ضد اضطراب وداروهای نروپتیک را برای کاهش رفتار پرخاشگرانه استفاده می کنند اما دارو درمانی در پرخاشگری اساساًفایده چندانی ندارد زیرا علاوه بر عوارض جانبی ضد داروها (بخصوص برای افراد کمتر از 18سال) ممکن است این کار باعث غفلت درمبارزه علیه دلایل اصلی ایجاد کننده پرخاشگری نیز بشود.

افسردگی نوجوانی  سالهاست که افسردگی در کشورها به صورت یک شکل روانی زندگی بزرگسالی درآمده است. شمار فزاینده مراجعان مبتلا به این اختلال در سنین مختلف به مراکز درمانی نشانه ای ازشیوع افسردگی است. در مراکز خرید محل کار واتوبوسهای عمومی ودر کوچه وخیابان نیز به شمار بزرگی از افراد بر           می خوریم که سر درگریبان ومبهوت وافسرده وعصبی هستند  چهره هایشان درهم کشیده است وگویی        نمی توانند بخند ند شیوع افسردگی در کل جامعه 6درصد ودر نوجوانان حدود2 درصد ازکل افرادجامعه را براورد کرده اند شیوع صطوح مختلف افسردگی در بین بزرگسالان ونوجوانان احتمالاً بیش از این ارقام است.

 افسردگی غالباً علت مشکلات دیگریا با مشکلات دیگر (بی اشتهایی عصبی، پراشتهایی عصبی، پرخوری،اعتیاد سواستفاده جنسی، اختشاش در نقش جنسی، ناتوانایهای جنسی وامسال اینها)است0 تشخیص افسردگی در نوجوانان کار نسبتاًدشواری است. اکثرنوجوانان افت وخیزهای خلقی زیادی از خود نشان می دهند این افت وخیزها بویژه در آغاز نوجوانی مشاهده می شود. چند عامل را می توان از جمله دلیل سرعت تغیرات خلقی نوجوانان به شمار آورد ،قبل از هرچیز رشد زیستی باعث بالا رفتن سریع سطح خودآگاهی نوجوانان می شود در اوایل نوجوانی حساسیت فرد نسبت به خود وتمام افکار واعمال او بالا می رود نامتناسب بودن اندامها در این دوره باعث تجدید ارزیابی فرد از بدن خود وایجاد احساسات منفی می شود.

عامل دیگری که به افت احساس نوجوان منجر می شود مشکلات مربوط به رشد هویت آنهاست0 کشف جنبه های مختلف خود وایفای نقشهای مختلف باعث می شود که آنان در برخی از موارد نوجوانانی که به تجویز پزشک یا روان پزشک از داروهای زد افسردگی استفاده می کنند اما به دلیل دشواری وطولانی بودن وعدم دسترسی به درمان روانی، اجتماعی وتربیتی امکان رفع مشکل خود را پیدا نمی کنند تغییر قابل ملاحظه ای در احساسات منفی وافسردگی آنان ایجاد نمی شود واین امر ممکن است وضع آنها را بدتر کند بنابر آنچه گفته شد قبل ازتشخیص ودرمان افسردگی ضروری است با این فرض شروع کنیم که ناراحتی نوجوان از نوع افسردگی بالینی نیست بلکه از نوع غمگینی واحساس بیهودگی است که بسیاری از نوجوانان ممکن است به آن دچار شوند این بدان معناست که مشکل را نه با درمان بالینی بلکه اساساً با درمان روانی، اجتماعی وتربیتی بهتر می توان حل کرد0 راهبرد اساسی در این نوع درمان، بررسی وضعیت زندگی نوجوان وتجدید سازمان امکانات او ،اطرافیان ومحیط او در راستای رفع مشکلات است.

 در بیشتر این موارد متوجه خواهیم شد که مشکل نوجوان از نوع مشکل هویت است ، ارتباط با والدین وهمسالان وبزرگسالان دیگر ،مناسبات وی با مدرسه ودرسو مسائل مربوط به اجتماعی شدن وایفای نقشهای بزرگسالی است. در موارد استثنائی نیز مشکل نوجوان از نوع افسردگی بالینی است که ممکن است به دلیل اعتیاد، سواستفاده جنسی یابیماری های مزمن جسمی یا به دلیل از دست دادن افراد مهمی از خانواده پیش آمده باشد در این شرایط باید بررسی کنیم که چند مورد از علایم افسردگی بالینی در نوجوان ودر مدت نسبتاًطولانی مشاهده شده است در صورت وجود افسردگی می توان روشهای درمانی متناسب با وضعیت نوجوان را به کار گرفت0 در افسردگی های عمومی نوجوان وحتی در بیشتر موارد افسردگی شدید روش درمان شناختی نیز مفید است نوجوانانی را که به دلیل از دست دادن یک یا چند نفر از عزیزان خود دچار افسردگی شده اند می توان با استفاده از روش حذف قدم به قدم غمگینی درمان کرد نوجوانانی را که مورد تجاوز یا سؤاستفاده جنسی قرار گرفته اند.

 می توان با روش تخلیه هیجانی سطح هوشیاری به منظور رهاشدن از واقعه های گذشته وایجاد یک ارزش گذاری دوباره به خود ودست یابی به ویژگی های سالم جنسیتی برای ایفای نقشهای آتی خود درمان کرد در سورت ادامه سؤاستفاده جنسی تا مراجعه برای درمان اولین کار توقف فوری آن است اما برای نوجوانان دارای فکر خودکشی اولین اقدام نظارت فوری بر زندگی نوجوان تا زمان کاهش شدت افسردگی است تاحدی که دیگر خطری برای نوجوان ایجاد نشود در مواردی که سن فرد بیشتر از 18 سال وافسردگی او شدید است با تجویز روان پزشک از دارو می توان استفاده کرد این امر باعث تسکین و آرامش نوجوان می شود تا وی بتواند به روش درمان شناختی ودرمان روانی، اجتماعی وتربیتی پاسخ دهد در هر صورت استفاده از دارو آخرین راه حل است وموقعی باید به کار گرفته شود که روشهای درمان دیگر به تنهایی کارساز نباشد (لطف آبادی 1387- ص174).

اختلالهای رفتاری ،( اختلال در روابط با خانواده وهمسالان ومدرسه ،بزهکاری وخود کشی ) در حالی که تعارض ودرگیری میان نوجوانان و والدین در فرهنگ غربی به عنوان یک امر مسلم وفراگیر تلقی می شود به نظر نمی رسد که این تعارض در میان نوجوانان ایرانی چنان شدتی داشته باشد وآن همه فراگیر باشد به همین دلیل روابط اکثر جوانان   ایرانی با خانواده هایشان روابطی است که معمولا با کشمکشهای شدید همراه نیست فقط اقلیتی از نوجوانان تعارضهای شدید با والدین خود دارنددر ارتباط نوجوانان با همسالان نیز وضعیت مشابهی وجود دارد.

 جدا از زمینه های مربوط به رقابت بیرحمانه وفردیت گرایی شدید وسستی روابط حمایت آمیز اعضای خانواده از یکدیگر سابقه فرهنگی دیرینی دارد در حالی که در آثار کلاسیک ادبی واجتماعی ایران صحبت قابل ملاحظه ای از جنگ ونزاع بین نوجوانان وبزرگسالان به میان ندیده است ، در آثار فکری یونان باستان که در فرهنگ مغرب زمین است بارها وبارها از جدال نسلها سخن رفته است حتی متفکر ومصلح بزگی چون سقراط حکیم نیز به شدت از رفتار نوجوانان وجوانان در برخورد با بزرگسالان شکایت کرده است. به این ترتیب بسیاری از رفتارهای تقریباً عادی نوجوانان در فرهنگ غربی در  فرهنگ ایرانی در شمار اختلالهای رفتار به حساب می آید و والدین ومعلمان وجامعه نیز در مقابل این رفتارها ایستادگی می کنند با وجود این اختلال رفتاری در روابط با خانواده وهمسالان وجامعه در کشور ما نیز وجود دارد ونباید آنها را دست کم گرفت برخی از نوجوانان مانیز غالباً به صورت فردی وگاهی به صورت گروهی به رفتارهای خلاف روی می آورند وبه نوعی خورده فرهنگ بزهکاری وابسته می شوند این گروه از نوجوانان ارتباط خود با خانواده ومدرسه را در هم       می ریزند وبا نفی موازین اخلاقی وقانونی به بزهکاری روی می آورند.

بزهکاری نوجوانی نوعی خشونت وخلافکاری غیر قانونی در بین نوجوانان صرفاً به دلیل ناراحتیهای شدید روانی آنان است.این گروه شامل جامعه ستیزهای اجتماعی نشده و افراد دارای اختلال عصبی هستند تاریخچه زندگی نوجوانان بزهکار اغلب فقر سلاست روانی در دوران کودکی بیقراری وتحریک پذیری است.

 گروهی از نوجوانان بزهکار حاصل فقر اجتماعی وفرهنگی محیط زندگی خود هستند روابط سرد با مادر در دوران کودکی همدستی با مادر درمقابل پدر ودرگیری با وی ،داشتن والدین خلافکار همانند سازی باسایر بزرگسالان بزهکار نیز ازجمله عوامل زمینه ساز بزهکاری نوجوانان است نوجوانی که زمینه های خانوادگی ازهم گسیخته یا زمینه های روانی اجتماعی بزهکاری دارند دوستانی انتخاب می کنند که از نظر شخصیتی شبیه خودشان هستند وبه این ترتیب گروه های نوجوانان بزهکار تشکیل می شود معمولاً در پشت پرده روابط این نوجوانان بزرگسالان بزهکاری را نیز می توان یافت که نوجوانان را وسیله دستیابی به اهداف غیره قانونی وغیره انسانی خود قرار می دهند.

ویژگی های روانی اجتماعی وشخصیتی اعضای گروه های نوجوانان بزهکار ازنظر درهم ریختگی خانواده طرزتلقی خصمانه نسبت به مدرسه وبی اعتنایی به ارزشها وباورها وسبک زندگی عمومی جامعه تا حد زیادی شبیه به یکدیگر است وهرچه دوستی وارتباط آنان گسترش می یابد تأثیر بیشتری بر یکدیگر می گذارند وشباهتشان بایکدیگر افزایش می یابد وقتی که یک نوجوان به نوعی از بزهکاری یا انحراف دچار شود تمایل اوبرای دست زدن به انواع دیگر بزهکاری یا انحراف بیشتر می شودبه همین دلیل نوجوانان دارای این مشکلات معمولاًفقط یک انحراف ندارند .

درمان نوجوان بزهکار ،بخصوص آنان که از الکل ومواد مخدر استفاده می کنند وچند انحراف دارند در ترم اول مستلزم جدانگهداشتن آنان از محیط آلوده وارتباط با افراد ناباب است، ترک مصرف الکل وموادمخدر وسیگار باعث تغیرات مثبت در عملکردهای مغزی این افراد شده وآنان را بتدریج به حالت عادی برمیگرداندوبرای مراحل بعدی باید به نوجوان کمک کرد تادر محیط طبیعی زندگی وبه عنوان افرادی که مشکلی دارند وباید حل شود پذیرفته شوند بدونه پذیرش این مشکل امکان مقابله واقع بینانه با آن وجود ندارد.

 ظرفیتهای شناختی نوجوان به ما کمک می کند تا درمان مشکلات او را با روش شناختی دنبال کنیم او ازاین طریق می تواند با آگاهی یافتن ازنتایج رفتارخود توانایی خویش رابرای مقابله با مشکل وانتخاب رفتارهای بهتری که نتایج رضایت بخش داشته باشد گسترش دهد این درمان همچنان باید بهبود افزایش یابنده رشد نوجوان را تأمین کند ماهرگز نمی توانیم در یک زمان به حل همه مسائل رشدی نوجوان بپردازیم وبه همین دلیل باید درهریک ازحوزه های رشد او جداگانه کارکنیم وموفقیت درمانی دریک حوزه از رشد مقدمه موفقیت در حوزه دیگر قرار داده شود در مورد برخی از نوجوانانی که دچار اختلال استرس پس از سانحه شده واز ناراحتیهای ناشی از مشکلات جسمی ویا سؤاستفاده جنسی رنج می برند علاوه بر اقدامات درمانی فوق لازم است از روش فراخوانی موارد سرکوب شده به سطح هوشیاری نیز استفاده شود تا با رهاشدن از فشارواقعه های کذشته وارزشیابی مثبت از خود توانایی ایفای نقشهای سالم جنسیتی در آینده را به دست آورند.

 

 

 

درمان نوجوان بزهکار مستلزم همکاری ومداخله مؤثر خانواده است .اگر خانواده بتواند به نحو موثری نقش خود را در کنترل انحراف نوجوان ایفا کند کمک بزرگی به درمان خواهد کرد . ایفای چنین نقشی پس از درمان و در مرحله پیگیری تا رسیدن نوجوان  به استقلال و رشد دوره جوانی و بزرگسالی نیز ضرورت دارد. والدین یا سرپرست نوجوان باید کمک کنند تا او از ارتباط محکم تر وحمایت کننده تری برخوردار شود. خود کشی نوجوان به معنای آن است که برای او زندگی مشکل تر از مرگ جلوه کرده است.

 درصد قابل توجهی از نوجوانانی که به مراکز درمانی ارجاع داده میشوند کسانی هستند که یا دست به خود کشی زده یا نقشه خود کشی در سر داشته اند  این افراد عموما در فاصله سنی 15الی 25 سالگی هستند0 تعداد دخترانی که دست به اینکار میزنند بیش از پسران است هرچند خودکشی پسران بیشتر به نتیجه میرسد ودختران غالباً طوری خودکشی می کنند که امکان نجاتشان بیشتر است.

 آشکارترین دلیل خودکشی نوجوان، احساسات منفی وناامیدی و از دست دادن کنترل خود است0 احساس گناه شدید، احساس تنهایی وبی کسی وبی پناهی، فقدان حمایت از نوجوان، ضعف روانی نوجوان برای تاخیر کامروایی، ناتوانی در کنترل فشارهای وارده، ناتوانی در کنترل احساسات ورشد نیافتگی وعدم آمادگی برای مقابله با مشکلاتی که پیش روی نوجان قرار می گیرد، مهم ترین دلایلی است که ممکن است او را به فکر یا عمل خودکشی وادار سازد.

نا امیدی و بی پناهی نوجوان ممکن است ناشی از وضعیت خانواده، مدرسه و همسالان و حتی شکست در عشق باشد0خودکشی .......ص17،خشم ونومیدی فردی است که هیچ راه حلی را نمی شناسد وخود را موجودی بی قرار می یابد که شایسته زیستن نیست0 در ورای اکثر خودکشیها می توان خشم ونفرت نوجوانان را حداقل از یک شخص مؤثر در زندگی او( معمولا یکی از والدین ،اولیایی مدرسه یا یکی از درستان یابرخی از دوستان وهمسالان مشاهده کرد) در مورد نوجوانانی که مسئله اصلی آنان ناامیدی وافسردگی است باید از درمان رفتاری وشناختی استفاده کرد تا بتوانند با محافظت از خود واهمیت دادن به خود با این مشکلات مقابله کند تأثیر کوتاه مدت درمان شناختی نشانه خوبی از ظرفیت دراز مدت نوجوانان برای تغیر نگرش وی در مورد وضعیت زندگی وقدرت مقابله او با مشکلات است تغییر دادن موضوع انفعالی واحساس بی پناهی نوجوان یک ضرورت قطعی است .

درمان نوجوانانی که درگیر تعارضهای خانوادگی هستند باید با خانواده درمانی همراه باشد تاموقعی که نوجوان مشکلات خود را ناشی از عملکرد خانواده می داند وخود را ناتوان از تغییر وضعیت می بینداحتمال دارد به خودکشی دست بزند. در این مورد درمانگر باید بکوشد تا توجه نوجوان را به وضعیت وامکانات خود او جلب کند وراههای رفع مشکل او مشکل خانواده را برایش آشکار کندنوجوانانی را که در خطر خودکشی قرار دارند ودر برابر اقدامات درمانی مقاومت می کنند باید حتماًدر محیط بیمارستانی یا در محیط حفاظت دشده دیگری تحت مراقبت قرار داده ودر صورت لزوم از داروهای بهبود بخش خلقی که زمینه بهتری را برای درمان شناختی عاطفی وخانوادگی فراهم می کند استفاده کرد از آنجا که استفاده از دارو درمانی ممکن است تأثیرات نامناسب عصبی– شیمیایی در رشد مغزی نوجوان به جای گذارده استفاده از داروها در مئارد اضطراری وفقط برای مدت کوتاهی توصیه شده است  (لطف آبادی 1387،ص 83تا190).

رفتارهای جنسی وانحرافات :

رشد هویت جنسی در نوجوانان مختلف طیف وسیعی از حالات گوناگون بهنجاری تا نابهنجاری را در بر       می گیرد. مفهوم رفتار جنسی بهنجار ونابهنجار نیز در فرهنگها وگروههای اجتماعی مختلف یکسان نیست وحتی می توان گفت هر خانواده وهریک از والدین وبزرگسالان با دیدگاهها و واکنشهای خاص خود در این مقوله با یکدیگر متفاوت هستند. در هیچ یک از جوانب دیگر هویت بهنجار ونابهنجاری نوجوانی این اندازه اختلاف نظر وتفاوت نگرش ورفتار وجود ندارد.

درمجموع می توان گفت در فرهنگهای اسلامی خاصه در جامعه ایران هویت جنسی آشکار نوجوانان با خویشتن داری وعفاف همراه است برعکس در فرهنگها وجوامع غربی نبود آشکار وپنهان جنسی نوجوانان از خویشتن داری وعفت فاصله زیادی دارد وآنچه نزد آنان بهنجار می نماید برای ماعمدتآً نابهنجار است ورفتارهای نابهنجار آنان در نزد ما فساد محسوب می شود.معیارهای بهنجار ونابهنجاری جنسی در فرهنگهای دیگر جهان را می توان به شکلهای تنوع بینا بینی در فاصله این دونوع فرهنگ به حساب می آید به اختصار باید گفت که مفهوم بهنجاری ونابهنجاری ومفهوم سلامت وانحراف جنسی را نمی توان فارغ از اندیشه های فرهنگی مسلط در جوامع وگروه های اجتماعی مردم مورد بررسی وقضاوت قرار داد.

آنچه را به طور قطع می توان انحراف جنسی به حساب آورد آن دسته از رفتارهای مخالف عرف وقوانین مربوط به رابطه زناشویی بزرگسالی است که برخلاف میل طرف مقابل و دارای جنبه تجاوزکارانه جنبه دیگر آزاری (سادیسم)یا آزار طلبی جنسی همراه بامصرف موادمخدر خود ارضایی با وجود دسترسی به جنس مخالف ارتباط جنسی با جنس موافق ،ارتباط جنسی در حضور فرد ثالث یا افراد دیگر، رفتارجنسی با افراد نابالغ.

این دسته از رفتارهای جنسی تقریباًدر تمام جوامع جهان درشمار انحرافات جنسی است انحرافی ویا بهنجار بودن رفتارهای جنسی در دوره نوجوانی اساساًبه چگونگی رشد هویت جنسی از آغاز کودکی تا این دوره بستگی دارد تحلیلهای بسیاری از روانشناسان در باره این موضوع چگونگی شکل گیری هویت جنسی پایه ای در کودک اساساًبه نوع رلبطه او با مادر مربوط می سازند درمورد هویت جنسی نوجوانی ،نظریه پردازان تحلیل روانی نکات مهمی را ارائه کرده اند به نظر آنان نوجوانی همراه با تجدید فعالیت احساسات ادیپی است به این معنا که یک پسر نوجوان ممکن است مادر خود را فوق العاده دوست بدارد وگمان کند که  مادرش ارزش او را خیلی بیشتر از پدرش می شناسد ویک دختر نوجوان ممکن است خیال بافیهای مشابهی در باره پدر خود داشته باشد.

 برای مثال چه بسا یک دختر نوجوان توجه بیشتری به پدر خود نشان دهد ودر مراقبت از وی وکارها و وضعیت او حساسیت بیشتری نشان دهد شکل گیری هویت جنسی وقتی همراه با مناسبات نادرست والدین بافرزند یا والدین با یکدیگر باشد با دشواری های بیشتری مواجه است واگر عوامل اجتماعی فرهنگی نامساعد محیطی نیز به آنان اضافه شود.

 زمینه بروز نابهنجاری ها وانحرافات جنسی را فراهم می آورد این نابهنجاری ها انواع مختلف دارندوشدت وضع آنها نیز متفاوت است انحرافات جنسی نوجوانان عموماً عواقب ناگواری را برای آینده زندگی آنان به بار        می آورد وهرچه شدت این انحرافات بیشتر باشد خطر بزرگتری برای زندگی فردی واجتماعی است ما در کشور خود تحقیقات جامعی نداریم که نشان دهد ناهنجاری جنسی در چند  درصد از نوجوانان وبه چه صورت دیده می شود اماشواهد وبررسی های کلینیکی روانی وتربیتی حاکی از آن است که رفتارهای نظیر خود ارضایی بخصوص در پسران نوجوان رواج بیشتری دارد.

 نوجوانان متعلق به خانواده های آشفته اعم از دختر وپسر بیشتر دچار این رفتار می شوند وبا احساس لذت ناشی از این عمل به جبران کمبودهای دیگر خود می پردازند برخورد گروهها وطبقات مختلف اجتماعی- فرهنگی با این رفتار متفاوت از یکدیگر است طبقات پایین تر وگروههای سنتی جامعه مخالفت بسیار شدیدی در مقابل این رفتار از خود نشان می دهند نوجوانانی که چنین رفتاری می کنند خود نیز معمولاًدچار احساس گناه درغالب موارد نه تنها به شکل گیری هویت جنسی سالم آنان لطمه میزند بلکه هویت عمومی واعتماد بنفس آنان را خدشه دار می کند. عموماًدر بزرگسالی نیز این احساس گناه در فرد باقی می ماند وممکن است در نهانخانه دل خود نیز خویشتن را کم ارزش بشمارد اغتشاش هویت جنسی را نیز می توان یک نابهنجاری جنسی به حساب آورد نوجوانانی که دچار این انحراف می شوند ممکن است که رفتارهای جنسی مخالف را از خود بروز دهند، لباسهای بپوشند که شبیه جنس مخالف است واز جنسیت خویش ابراز نارضایتی می کنند انحراف معمولاً با افزایش سن به تدریج برطرف می شود.

 اما گروهی از این افرادممکن است همچنان گرفتار آن باقی بمانند این  دسته  از افراد عموماً کسانی هستن که در سنین کودکی موردسؤاستفاده جنسی قرار گرفته ویا یکی یا هردو والدینشان دچار اعتیاد بوده وبا خشونت وسخت گیری وبه کار گیری دشنامهای رکیک جنسی فرزند خود را مورد تهدید قرار می داده اند انحراف جنسی دیگر ،همجنس گرایی است که به دو صورت بروز می کند یکی عدم تمایل به جنس مخالف وروی آوردن به همجنس به دلیل محدودیت از ارتباط با جنس مخالف این رفتار حتی قبل از بلوغ به صورت کنجکاوی نسبت به دستگاه تناسلی همجنس بروز می کند وکودکانی که از تربیت مناسب وشرایط خانوادگی مساعد بهره نباشند بیشتر دچار آن می شوند.

 یکی از مشکلات ناشی از بی بندوباری جنسی باروری غیره قانونی دختران است وبخصوص در جوامعی که سقط جنین آزاد است بیشتر دیده می شود نوجوانانی که به این صورت صاحب فرزند می شوند نه تنها آینده تحصیلی، شغلی واجتماعی وخانواده گی خود را تخریب می کنند بلکه فرزند حاصل از این روابط نیز در شرایط غیره عادی رشد می کند وپرورش طبیعی نخواهد داشت.

به هر صورت تاآنجا که به علم روانشناسی مربوط است، انحرافات جنسی نوجوان در شمار بهنجاریهای روانی این دوره به حساب می آید که باید پیشگیری ودرمان شوند یکی از روشهای مهم پیشگیری از انحرافات جنسی سالم سازی محیط خانواده وارتباط های درونی آن است راه مهم دیگر بهبود محیط های آموزشی وارتباط دوستانه ونزدیک اولیای مدرسه با کودکان ونوجوانان است ایجاد محیط های فرهنگی - اجتماعی که رشد وپرورش طبیعی وانسانی نوجوانان را هدف خود قرار دهد وبه دور از اهداف ومنافع گروههای قدرتمند اجتماعی به حل مشکلات نوجوانان وتأمین امکانات سالم برای اوقات فراغت آنان بپردازد راه مهم دیگری برای پیشگیری از انحرافات گوناگون است.

 ایجاد رغبت وعلاقه مندی در نوجوانان به فعالیتهای فرهنگی ،هنری ،درسی ،فنی و ورزشی وتفریحات سالم باید هدف تربیتی محیط های رسمی وغیره رسمی وفرهنگی - اجتماعی باشد.

درمان انحرافات جسمی هرقدر با تأخیر انجام شود دشوارتر خواهد بود ،به همین دلیل ضروری است که با مشاهده نشانه های این گونه انحرافات به درمان همه جانبه روانی-تربیتی- اجتماعی اقدام شود درمان مبتنی بر تحلیل روانی درمان مبتنی بر اصلاح شناختی وآگاهی بخشین نیز بخصوص در درسنین بالاتر غالباًسود مند است.

 به طور خلاصه باید گفت درمان انحرافات جنسی بر حسب اینکه مشکل اصلی در انحرافات به چه صورتی باشد شکلهای مختلفی به خود می گیرد در مورد نوجوانی که انحراف شدید جنسی دارند باید دقت کرد که آیا سواستفاده یا تجاوز جنسی ویا استفاده از مواد مخدر در کار بوده است یا خیر نوجوانی که گرفتار مواد مخدر باشد به دلیل تأثیر سؤاین مواد بر عملکردهای مغز توانایی کنترل رفتار خود را از دست می دهند در این موارد پیش از شروع درمان انحرافات جنسی باید به ترک اعتیاداقدام کرد.

در باره نوجوانانی که از آنها سؤاستفاده جنسی شده است باید با ایجاد رابطه اعتماد آمیز بین درمانگر ونوجوان فرصتهای برای نوجوان فراهم آید تا بتواند ناراحتیها وترسهای ناشی از این مشکل رابرطرف سازد وآنگاه باید بررسی کرد که آیا او در سالهای قبل و دوره  کودکی نیزموردتجاوز جنسی قرار گرفته است یا نه چنانچه تجاوز جنسی آشکارباشد کار درمانگر این است که ابتدا تمایل نوجوان برای بررسی درباره این موضوع را کشف کند.

 موقعی که نوجوان به بررسی موضوع تمایل نشان داد اقدامات فراخوانی مواد سرکوب شده به سطح هوشیار آغاز می شود این اقدامات شامل بازگویی چگونگی واقعه تجاوز واحساس مربوط به آن است تا به این وسیله سموم روانی ایجاد شده تخلیه شود و موضوع در ردیف واقعه های گذشته قرار گیرد . درمان انحرافات جنسی مستلزم برخورد آرام ومؤثر توسط درمانگر است0 مشکل بسیاری از نوجوانانی که دچار همجنس گرایی یا دوگانگی جنسی شده اند ناشی از شکافها  ومشکلات شیوی بی اطلاعی از نتایج اعمال گمراهی وفریب خوردگی است در تمام این موارد تشخیص چگونگی شکل گیری اولیه هویت جنسی به آنان کمک کرد همچنین می توان از افراد سالمی که در اطراف نوجوان زندگی می کنند به عنوان اگویی برای تجدید هویت جنسی آنان استفاده کرد (لطف آبادی،1387،ص211تا217).